۲۲ خرداد ۱۴۰۴
کد خبر: 4452
دوازده مفهوم مهم در زندگی امروز - ۳

چرا تهی مهم است؟ یادداشت بابک شکوفی

آیا تا به‌حال این تجربه را داشته‌اید که دیدن ناگهانی منظره‌ای، مجموعه‌ی از افکار پراکنده را در ذهنتان به هم مرتبط کند و درکی تازه از یک مفهوم کلی پدید آورد؟ من معنای عمیق "تهی" را روزی این چنین فهمیدم. روزی که درون برج طغرل رفتم و حالا از اهمیت "خالی" می‌نویسم آن هم در جهان شلوغی که همه جا پُر بودن را ستایش می‌کنند و همه برای پُرتر شدن در تکاپو هستند. پیش از آن گنبدهای کهن فراوانی دیده بودم. بزرگترین‌هایشان از سلطانیه تا پانتئون را ولی هیچ کدام عجیب‌تر و باشکوه‌تر از آن گنبدی نبود که معمار فرزانه‌اش بر فراز مزار طغرل نساخت تا گنبدی آسمانی، زیباتر از هر گنبد دیگری بر فراز آن خیمه زند...

چرا تهی مهم است؟ یادداشت بابک شکوفی

آیا تا به‌حال این تجربه را داشته‌اید که دیدن ناگهانی منظره‌ای، مجموعه‌ی از افکار پراکنده را در ذهنتان به هم مرتبط کند و درکی تازه از یک مفهوم کلی پدید آورد؟ من معنای عمیق "تهی" را روزی این چنین فهمیدم. روزی که درون برج طغرل رفتم و حالا از اهمیت "خالی" می‌نویسم آن هم در جهان شلوغی که همه جا پُر بودن را ستایش می‌کنند و همه برای پُرتر شدن در تکاپو هستند.

پیش از آن گنبدهای کهن فراوانی دیده بودم. بزرگترین‌هایشان از سلطانیه تا پانتئون را ولی هیچ کدام عجیب‌تر و باشکوه‌تر از آن گنبدی نبود که معمار فرزانه‌اش بر فراز مزار طغرل نساخت تا گنبدی آسمانی، زیباتر از هر گنبد دیگری بر فراز آن خیمه زند.

20250531_111706 برج طغرل، شهرری، ایران

 

سقف برج طغرل تنها یک دایره‌ی خالی است که جایگزین گنبد صلب مادی شده است ولی آن دایره‌ی خالی از هر پُری پُرتر است چون راه به عرش آسمان دارد و نمایشی است از جلوه‌های متغیر‌ آن. در این جلوه‌های متغیر، بینهایت  بالقوه‌گی هر دم به فعلیت می‌رسد و به همین دلیل سرشار از تأویل و معناست. معناهایی هر دم نو شونده.

آنجا فکر کردم شاید پیشینیان ما درکی عمیق از اهمیت "تهی" داشته‌اند که ما فراموش کرده‌ایم و به یاد آوردم که شکل دادن به فضای "خالی" و مشخص کردن آن بنیان اصلی و قدم اول در معماری ایران بوده است. یعنی فضای خالی (حیاط مرکزی) در قلب کار قرار می‌گرفت و فضاهای پر (توده‌ی ساختمانی) در اطراف آن جای‌گذاری می‌شدند. این حیاط مرکزی که با آب و گیاه همراه بود هم کارآمدی عملکردی به همراه می‌آورد، هم تعادل محیطی و هم تعادل روحی و زیبایی‌شناسانه.

IMG_20200121_212712_635 - Copy سی‌وسه ‌پل، اصفهان، ایران.
مسأله‌ی اصلی معماری ایرانی تعریف فضای خالی توسط احجام پر و صلب بوده‌است نه ساختن خود آن احجام صلب. یعنی آن‌چه اصالت دارد طراحی و ایجاد فضای خالی است مثل روشنی در میان تاریکی.

 

همین ادراک از فضای خالی اساس یک‌جانشینی را شکل داد. یعنی اولین دهکده‌ها با استقرار کلبه‌ها در اطراف یک میدان (فضای باز خالی) پدید آمدند و آن فضای مشترک بود که مفهوم دهکده و همزیستی در آن را تعریف می‌کرد.

همین فضاهای باز مشترک یعنی میدان‌ها و میدانچه‌های پیاده که با شبکه‌ای از معابر و گذرها به هم متصل می‌شدند شروع شکل‌گیری شهر ایرانی بودند. این میدان‌ها (فضاهای خالی) هم کارکرد اقتصادی داشتند و انواع مبادلات در آن شکل می‌گرفت و هم کارکرد اجتماعی و فرهنگی، چون انواع تعاملات انسانی در آن اتفاق می‌افتاد و حس هویت مشترک ایجاد می‌کرد. مهم‌ترین ساختمان‌های شهر هم معمولاً در اطراف همین میادین ساخته می‌شدند و اهمیت و تشخص فضایی خود را مدیون فضای باز میدان‌هایی بودند که در مجاورتشان قرار داشتند (همانطور که شکوه نقش رستم مدیون دشت باز و خالی جلوی آن است). مهم‌ترین فضاهای شهر ایرانی همان مکان‌هایی بودند که به صورت فضای باز و ساخته نشده باقی می‌ماندند نه آن جاهایی که ساخته و پر می‌شدند.  این میدان‌ها برای زیست شهری (مدنیت) فضا می‌ساختند و یک فضای خالی پویا بودند.

20180920_161036 میدان دل کامپو، سی‌ینا، ایتالیا
همانند شهرهای ایرانی، در اروپا هم میدان‌های پیاده‌ی شهری (پلازاها) مهم‌ترین فضا در شهر محسوب می‌شدند.

 

این مفهوم "تهی پویا" یا "عدم فعال" جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه ایرانی و شرقی دارد. چه آنجا که ابن عربی تهی‌شدن درونی (عدم خود) را مقدمه‌ی جاری شدن وجود می‌داند و چه آنجا که ملاصدرا عدم را به عنوان حالتی نسبی در نظر می‌گیرد که در حرکت جوهری نقشی پویا بازی می‌کند: ظهور فعلیت از بالقوه‌گی.

مفهوم محوری "تهی پویا" یا "عدم فعال" در همه‌ی فرهنگ‌های کهن شرقی از هند تا ژاپن دیده می‌شود. در ذِن ژاپنی، تهی مطلقاً به پوچی یا پوچ‌انگاری تعبیر نمی‌شود بلکه با معناهایی مترادف آزادی و گشودگی به امکانات بی‌پایان همراه است. در هنر ژاپنی طراحی خالی‌ها درست به اندازه‌ی پرها اهمیت دارد و خالی فقط فضای پس مانده‌ی پر نیست مثلاً در اشعار کوتاه هایکو، عمیق‌ترین و پرمعناترینِ تصاویر خلق می‌شوند ولی آن معانی عمیق نه در خود کلمات شعر بلکه در فضای خالی بین کلمات نهفته‌اند و معدود کلمات موجود در هایکو فقط قاب معنا را آماده می‌کنند تا تخیل خواننده میان ناگفته‌ها شکفته شود. زیباتر از هر گفتنی.

مفهوم تهی در عرفان مسیحی و اروپایی هم از جایگاه مرکزی و کلیدی برخوردار است. روزی در آرامستانی در برلین با تعجب به سنگ مزاری برخوردم که به شکل تعدادی جعبه‌ی خالی ساخته شده بود و عبارت Void  (خالی) نیز در گوشه‌ی دیگری از آن دیده می‌شد.

 

Screenshot_20250527-164722_X[1] آرامستان دوروتین اشتتیشرفریدهوف، برلین، آلمان

 

بعداً فهمیدم آن وُید که بر سنگ مزار نقش بسته به مفهومی به نام کنوسیس Kenosis  (در یونانی به معنی تهی‌سازی) در عرفان مسیحی اشاره دارد که در آن خالی شدن از خود به معنای اتحاد با خداست و از این دیدگاه خلاء (Void) به عنوان حالتی معنوی تلقی می‌شود که در آن فرد از خودخواهی و حتی تصورات خود از خدا خالی می‌شود تا برای دریافت "حضور" آماده شود.

مفهوم "تهی پویا" یا "عدم فعال"  قرینه‌ای بسیار جالب هم در فیزیک مدرن پیدا می‌کند به نام خلاء کوانتومی که فضایی در ظاهر خالی مطلق ولی پر از فعالیت‌های پنهان است. بر این اساس حتی در خلاء مطلق که کاملاً از ماده و انرژی تهی است باز هم میدان‌های کوانتومی (مانند میدان الکترومغناطیسی) در حال نوسان دائمی هستند و این نوسانات باعث ایجاد ذراتی می‌شوند که به صورت لحظه‌ای پدید می‌آیند و از بین می‌روند. این ذرات که بنیان ماده را تشکیل می‌دهند (مثل الکترون‌ها و پوزیترون‌ها) از هیچ پدید می‌آیند و لحظه‌ای بعد به هیچ برمی‌گردند. یعنی خلاء کوانتومی یک تهی پر از پتانسیل است.

این ایده که تهی دارای انرژی ذاتی است یکی از شگفت‌انگیزترین نتایج فیزیک کوانتوم است و پیامدهای عمیقی در فیزیک ذرات و کیهان‌شناسی دارد و در عین حال یادآور مفهوم مشابهی در فلسفه‌ی هگل است که بر اساس آن عدم، پویاست زیرا بخشی از فرآیند دیالکتیکی است که به تحول و تکامل وجود منجر می‌شود و وجود و عدم در فرآیند "شدن" به هم پیوند می‌خورند. مولانا هم به این رابطه‌ی دیالکتیکی میان عدم و وجود به زبانی دیگر اشاره کرده است:

از عدم‌ها سوی هستی هر زمان      هست یا رب کاروان در کاروان.

مفهوم عدم به معنای امکان انواع وجود در پیشینه‌ی اندیشه‌ی ایرانی بارها تکرار می‌شود و طبق آن خالی بودن بیشتر به عنوان یک امکان دیده می‌شود یعنی چیزی که قرار است با محتوایی یا معنایی پر شود. اگر به بنیان‌های معنایی معماری ایرانی توجه کنیم و نه فقط به تزئینات ظاهری و تکنیک‌های ساخت، دو اصل بنیانی بر آن حاکم است:

1- اهمیت دادن به فضای خالی و تعریف حدود آن.

2- حرکت از ماده‌ی سنگین و توده‌ی صلب به سمت گشودگی، سبکی و شفافیت. طراحی فضای تهی در معماری و شهرسازی ایرانی قدم اول  هر ساختنی بوده است. یعنی تعریف و تعیین حدود حیاط‌ها، جلوخان‌ها، ایوان‌ها، گودال‌باغچه‌ها و همچنین فضاهای باز شهری مثل میدان‌ها، میدان‌چه‌ها وگذرها.

IMG_20191112_210830_879 ایوانِ خانه‌ی فکری، بندرلنگه، ایران
تعیین حدود فضاهای خالی و صورت‌بندی آن مسئله‌ اصلی معماری ایرانی بوده است.

 

حال با این پیشینه آیا می‌توان گفت توسعه‌ی شهری ایران در دهه‌های گذشته مبتنی بر بنیان‌های اندیشه‌ی ایرانی و روح معماری آن بوده است؟  خیر بلکه دقیقاً  برعکس یعنی به جای آنکه به ساختن فضا اصالت داده شود، تنها به ساختن توده‌ی صلب ساختمانی اهمیت داده شده است. در این سالها مدیران و تصمیم‌گیران ارشد بسیاری بودند که شعار ایرانی-اسلامی دادند ولی تا جایی که توانستند تراکم ساختمانی اضافی فروختند و فضاهای باز و عمومی شهرها را محدودتر کردند و پروژه‌ی مسکن مهر را به مسابقه‌ی انباشتن هر چه بیشتر زمین‌های پرت خارج شهر با انبوه بلوک‌ها و برج‌های ساختمانی بی‌روح تکراری تبدیل کردند. نه به فاصله‌ی کم این انبوه برج‌ها از هم فکر کردند و نه به کیفیت فضایی که بین این برج‌ها ایجاد می‌شود. واقعیت این‌جاست که در حوزه‌ی توسعه‌ی شهری ایران ، شعارها شدیداً معنویت‌گرایانه ولی عمل شدیداً ماده‌گرایانه و سوداگرانه بوده است.

روزی در جمع معماران از چالش‌های زندگی حرفه‌ای‌مان حرف می‌زدیم. یکی از مهم‌ترین آن‌ها جنگیدن برای ایجاد و سپس حفظ فضای خالی در کارهای‌مان بود. من از تجربه‌‌ام در طراحی سینما آزادی گفتم که ایجاد یک فضای خالی در قلب کار (به صورت معبری پیاده میان خیابان‌های اطراف) ایده‌ی اصلی طرحم بود که در مسابقه‌ی معماری آن برنده شد.

55 طرح برنده‌ی مسابقه‌ی طراحی مجموعه‌ی سینمایی آزادی، پرسپکتیو خارجی

 

Picture1 طرح برنده‌ی مسابقه‌ی طراحی مجموعه‌ی سینمایی آزادی، نقشه‌ی طبقه اول
در این تصویر فضای خالی میانی مجموعه که شامل یک معبر پیاده میان دو خیابان مجاور سینما بود دیده می‌شود.

 

برنامه‌ی اولیه‌ی مجموعه‌ی سینمایی جدید بر اساس الحاق زمین مجاور سینما آزادی قدیم به آن و ساخت بنا در زمینی دو برابر بزرگ‌تر از قبل تهیه شده و مسابقه‌ی معماری آن هم از طرف کارفرما برای آن زمین بزرگ‌تر تنظیم شده ‌بود. متأسفانه بعداً در مرحله‌ی اجرا کارفرما از الحاق زمین مجاور سینما آزادی به طرح که از فرض‌های اولیه‌ی مسابقه بود خودداری کرد! ولی از من خواست همان میزان کاربریها (سالن‌های سینما و فضاهای تجاری) را با همان زیربنای قبلی در زمینی بسیار کوچک‌تر دوباره طراحی کنم!  به این ترتیب در طرح جدید با یک فشردگی و تراکم بسیار بالای ساختمانی در زمینی کوچک مواجه شدم که به هیچ وجه جایی برای هیچ فضای خالیی در میانه‌ی خود نداشت. پس تصمیم گرفتم در طرح جدید آن فضای خالی افقی که از ارکان طرح اولیه بود را به صورت یک فضای خالی عمودی بازتولید کنم که از میان طبقات مختلف پرتراکم می‌گذرد و میان آن‌ها فضایی برای تنفس ایجاد می‌کند.

 

Picture2 برش عمودی طرح نهایی مجموعه‌ی سینمایی آزادی که فضای خالی عمودی که از میان طبقات می‌گذرد در آن مشخص شده است.

 

A-05 - Copy طرح اجرا شده‌ی مجموعه‌ی سینمایی آزادی،
پلان طبقه‌ی چهارم

 

ولی بعدها و در عمل همان فضای خالی عمودی هم مورد تهاجم قرار گرفت: گیشه‌های فروش بلیط در طبقات حذف و به فضای تجاری اختصاص یافت و باعث ایجاد فشار روی تنها گیشه‌ی باقی‌مانده در طبقه‌ی همکف شد. فضاهای باز مجاور سالن‌های سینما هم که فضای تردد و انتظار بود از انواع غرفه‌ها و دست‌فروشی‌ها پر شد. سادگی و سفیدی دیوارها که در طرح من وجود داشت و حس گشایش فضایی ایجاد می‌کرد هم از بین رفت و با نقوش تزئینی زائد شلوغ پوشانده شد.

تازه این بدترینِ اتفاقاتی نیست که برای من افتاده است. در کارهای زیادی همه‌ی عقب نشینی‌هایی که در طبقات در طرح وجود داشت و همه‌ی قاب های آزاد در عمل پر شد و بر روی تراس های باز سقف زدند و ما ماندیم و تجربه‌ی سال‌ها جنگیدن برای حفظ فضای خالی در مقابل توده‌ی توپر. سال‌هایی پر آب چشم. ما آن درک تاریخی نسبت به "تهی" و اهمیت‌اش را در این زمانه‌ی شلوغ و پرآشوب فرموش کرده‌ایم.

آیا تا به حال تجربه این را داشته‌اید که دیدن ناگهانی منظره‌ای، مجموعه‌ی بزرگی از افکار پراکنده در ذهنتان را به یاد آورد و به هم متصل کند؟ من معنای "تهی" را روزی این چنین فهمیدم. روزی که به درون برج طغرل رفتم و با حیرت گنبدی دیدم که معمار فرزانه‌اش بر فراز مزار طغرل هرگز "نساخت."

پی‌نوشت:

هنرمندان بسیاری در شرق و غرب جهان با استفاده از مفهوم تهی به درخشان‌ترین آفرینش‌های هنری پرداختند که از ذکر آن‌ها به دلیل تطویل کلام خودداری کردم ولی برای خوانندگانی که پی‌نوشت را هم می‌خوانند ارمغانی دارم: آهنگ Agreement  (توافق) اثر کیتارو آهنگ‌ساز برجسته‌ی ژاپنی را گوش کنید که با استفاده از ضرباهنگ ملایم فضائی مراقبه مانند ایجاد می‌کند و با هماهنگی ملودی‌های ساده، شنونده را تا به آخر دنبال خود می‌کشد ولی در انتها برخلاف قطعات موسیقی کلاسیک غربی که معمولا با یک تک‌ضرب پر قدرت (کادانس) به پایان می‌رسند که حسی از تکمیل و پایان را به شنونده منتقل می‌کند، در این‌جا آن ضرب آخر عمداً نواخته نمی‌شود و شنونده را در اوج تعلیق و انتظار نگه می‌دارد. کامل شدن به تعویق می‌افتد تا فضایی برای تأمل و رهایی آغاز شود. فضایی که "بی‌پایان" است.

خبر مرتبط

دوازده مفهوم مهم در زندگی امروز - 1

چرا سفر مهم است؟ یادداشت بابک شکوفی

در مجموعه نوشته‌های دوازده‌گانه‌ای که اولین قسمت آن را می‌خوانید، از دوازده مفهوم مهم در زندگی امروز صحبت خواهم کرد که در طول سفرهایم به درک جدیدی از آن‌ها رسیده‌ام. هر قسمت این مجموعه با چند عکس منتخب از آرشیو شخصی‌ام از سفرها همراه خواهد بود که تکمیل کننده‌ی معنای مفهومی و حسی متن است. اهمیت این عکس‌ها به لحاظ انتقال معنای حسی کمتر از متن نیست.

خبر مرتبط

دوازده مفهوم مهم در زندگی امروز - ۲

چرا موسیقی مهم است؟ یادداشت بابک شکوفی

در مجموعه نوشته‌های دوازده‌گانه‌ای که دومین قسمت آن را می‌خوانید، از دوازده مفهوم مهم در زندگی امروز صحبت خواهم کرد که در طول سفرهایم به درک جدیدی از آن‌ها رسیده‌ام. هر قسمت این مجموعه با چند عکس منتخب از آرشیو شخصی‌ام از سفرها همراه خواهد بود که تکمیل کننده‌ی معنای مفهومی و حسی متن است. اهمیت این عکس‌ها به لحاظ انتقال معنای حسی کمتر از متن نیست.

 

دیدگاه شما
منتخب سردبیر