تحلیل روند تخلیه آبخوانهای تهران و پیامدهای آن بر پایداری شهری
تهران، شهری که بر دامنههای جنوبی البرز شکل گرفته و روزگاری از چشمهها، روددرهها و سفرههای غنی آبرفتی تغذیه میکرد، امروز با یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی خود روبهروست: افت پیوسته و نگرانکننده آبخوانهای زیرزمینی. این منابع که ستون فقرات تأمین آب شهر به شمار میآیند، اکنون در وضعیتی قرار گرفتهاند که آثار آن نهفقط در اعداد و نمودارها، بلکه در فرونشست زمین، افت کیفیت آب و فشار بر زیرساختهای حیاتی مشاهده میشود.
روزنآنلاین، مهدیه طایفه رستمی - تهران، شهری که بر دامنههای جنوبی البرز شکل گرفته و روزگاری از چشمهها، روددرهها و سفرههای غنی آبرفتی تغذیه میکرد، امروز با یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی خود روبهروست: افت پیوسته و نگرانکننده آبخوانهای زیرزمینی. این منابع که ستون فقرات تأمین آب شهر به شمار میآیند، اکنون در وضعیتی قرار گرفتهاند که آثار آن نهفقط در اعداد و نمودارها، بلکه در فرونشست زمین، افت کیفیت آب و فشار بر زیرساختهای حیاتی مشاهده میشود.
طی دهه اخیر، جبرانناپذیری این روند بیش از گذشته آشکار شده است. الگوی بارش که زمانی امکان تغذیه طبیعی آبخوانها را فراهم میکرد، تحت تأثیر تغییرات اقلیمی دگرگون شده است؛ بارشهای مقطعی، شدید و کوتاهمدت جای بارشهای آرام و قابل نفوذ گذشته را گرفته و در بسیاری مواقع حجم زیادی از آب باران پیش از نفوذ به خاک، به روانآب تبدیل شده و از دسترس منابع زیرزمینی خارج میشود. این تحولات اقلیمی بهتنهایی برای ایجاد بحران کافی نبود، اما زمانی که با فشار انسانی ترکیب شد، روند تخلیه آبخوانها شتاب گرفت.
گسترش کالبدی تهران و رشد ساختوسازها، مهمترین بخش این فشار انسانی است. افزایش تعداد واحدهای مسکونی و تجاری، توسعه محلات در حاشیه شهر و بارگذاریهای جدید، همه و همه با بالا رفتن تقاضای آب همراه بودهاند. هر پروژه ساختمانی عملاً یک مصرفکننده دائمی جدید به شبکه اضافه میکند؛ آن هم در شرایطی که زیرساخت آبی، متناسب با این سرعت توسعه تقویت نشده است. از سوی دیگر، رشد سطح ساختوساز موجب شده خاکِ قابلنفوذ جای خود را به بتن، آسفالت و مصالح سخت بدهد. در مناطقی که روزگاری امکان نفوذ باران و تغذیه سفرهها وجود داشت، امروز سطحهای نفوذناپذیر گسترده شدهاند و میانگین نفوذپذیری خاک بهطور محسوسی کاهش یافته است.
نتیجه این دو روند—افزایش مصرف و کاهش تغذیه—چیزی جز کسری مزمن آبخوانها نیست. افت تراز آب زیرزمینی، که زمانی تنها یک هشدار کارشناسی محسوب میشد، اکنون به پدیدهای تبدیل شده که خود را در قالب فرونشست زمین نشان میدهد. فشردگی تدریجی لایههای آبرفتی، ناشی از کاهش فشار هیدرولیکی، باعث شده سطح زمین در برخی نقاط با سرعتی نگرانکننده پایین برود. هرچند فرونشست در نگاه نخست یک پدیده آرام و تدریجی به نظر میرسد، اما اثر آن بر پایداری ساختمانها، خطوط انتقال، جادهها و خدمات شهری میتواند بسیار گسترده باشد.
همزمان با این تحولات، کیفیت آب نیز تحتتأثیر قرار گرفته است. پایین رفتن سطح آبخوانها امکان نفوذ آلایندهها را افزایش میدهد و در برخی مناطق نیز شوری خاک سبب تغییر ترکیب شیمیایی آبهای زیرزمینی شده است. در چنین وضعیتی، تنها مدیریت کمّی منابع آب کافی نیست و باید کیفیت و پایداری بلندمدت سفرهها نیز مورد توجه قرار گیرد.
با در نظر گرفتن این واقعیتها، راهحل بحران لزوماً در یک اقدام واحد نیست، بلکه نیازمند مجموعهای از رویکردهای هماهنگ و بلندمدت است: اصلاح الگوی مصرف، بازنگری در شیوه توسعه شهری و ساختوساز، استفاده از فناوریهای نو برای مدیریت تقاضا، کاهش سطوح نفوذناپذیر، اجرای برنامههای تغذیه مصنوعی آبخوانها، و نوسازی شبکههای فرسوده انتقال آب. بدون این رویکرد جامع، شکاف میان برداشت و تغذیه آبخوانها هر سال بیشتر میشود و پیامدهای آن بهتدریج بخشهای بیشتری از زندگی شهری را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
افت منابع آب زیرزمینی تهران، گرچه در نگاه عمومی کمتر دیده میشود، پیامدهای ملموسی بر پایداری شهر دارد. کاهش هر متر از تراز آبخوانها، علاوه بر کاهش حجم منابع آب، به تغییرات ساختاری خاک و افزایش فرونشست زمین منجر میشود و در بلندمدت میتواند امنیت زیرساختها و تداوم زندگی شهری را تحت تأثیر قرار دهد. بدون اقدام فوری و مدیریت هماهنگ، این روند پیامدهای گستردهتری برای منابع آب و زیرساختهای شهری به همراه خواهد داشت.