بازگشت دوباره به ایران؛ درباره شهر نفت؛ مسجد سلیمان
به مناسبت روز مسجد سلیمان، پنجم خرداد؛ این یادداشت دکتر سیده صدیقه میرگذار لنگرودی، استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز به معرفی کتاب بازگشت دوباره به ایران (The Gulf: A Journey Back to Iran) منتشر شذه در تاریخ 2015 اثر دنیل هوگان، ترجمه دکتر وحید فرهادی چشمه مرواری، نشر آموزشی تألیفی ارشدان می پردازد.

سفر، همیشه جابهجایی در مکان نیست؛ گاه مواجههای درونی با خاطرات، هویت و گذشتهای گمشده است. کتاب بازگشت دوباره به ایران، نوشتهی نویسندهای با نام ادبی «دانیل هوگان»(Daniel Hogan) ، نمونهای درخشان از چنین سفری است. نویسنده، با گذشت سه دهه از ترک ایران، در پنجاهسالگی و در میانهی بحران میانسالی، به شهری بازمیگردد که بخشی از کودکیاش را در آن گذرانده: مسجدسلیمان. شهری که نه فقط در خاطرهی شخصی او، بلکه در تاریخ صنعت نفت خاورمیانه جایگاهی بنیادین دارد.
خانهی دنیل هوگان در هجده سال نخست زندگیاش، مسجدسلیمان در ایران بود. پدرش برای یک شرکت نفتی کار میکرد و این شهر، که نخستین چاه نفت خاورمیانه در سال ۱۹۰۸ در آن حفر شد، به مکانی کلیدی در توسعهی صنعت نفت بدل شده بود. زندگی دنیل در آنجا لبریز از امتیاز، آسایش و لذت بود؛ خدمتکاران ایرانی او را دربرگرفته بودند و او، با نگاهی خوشبینانه و بیخبر از بافت اجتماعی و سیاسی جامعهی پیرامونش، روزهای کودکیاش را در جهانی بسته و ممتاز سپری میکرد. مسجدسلیمان، برای او بهشتی کودکانه بود؛ سرزمینی از بیابانهای بیانتها، رودخانههای جاری و کوههای باشکوه زاگرس. اما اکنون، پس از بیش از سی سال، دنیل به زادگاهش بازمیگردد تا خانوادهی آشپز مرحومش را پیدا کند، و آنچه کشف میکند، تصویر نوستالژیک و سادهانگارانهی او از دوران کودکی را به شکلی عمیق به چالش میکشد.
هوگان، فرزند یک خلبان انگلیسی شاغل در شرکت نفت ایران و انگلیس، در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، دوران کودکی خود را در محلهی اسکاچ کرسنت (Scotch Crescent) مسجدسلیمان گذرانده است. این محله که در ترجمهی فارسی کتاب به نام «کمپ اسکاتلند» آمده، یکی ازسکونتگاههای ویژهی مدیران ارشد شرکت نفت بوده است؛ منطقهای که تا به امروز نیز کاربری خود را به عنوان محل اقامت مدیران ارشد شرکت بهرهبرداری نفت و گاز مسجدسلیمان حفظ کرده و بخشی از حیات «زندگی نفتی» این شهر محسوب میشود.
شکاف یا خلیج؛ عنوانی استعاری
عنوان کتاب، The Gulf، در نگاه نخست اشارهای جغرافیایی به «خلیج فارس» است، اما فراتر از آن، استعارهایست از شکاف عمیق میان جهان کودکانهی نویسنده در فضای امن، ممتاز و استعماری شرکت نفت، و واقعیت متحولشدهی ایرانِ پس از انقلاب. مترجم فارسی کتاب نیز با دقتی قابل توجه، «شکاف» را برای عنوان برمیگزیند؛ انتخابی هوشمندانه که بار استعاری واژه را به خوبی منتقل میکند.
این شکاف، تنها جغرافیایی نیست. نویسنده با بازگشت به خانهی کودکیاش، با ویرانی، سکوت، و غیبت مواجه میشود: خانهای که دیگر وجود ندارد، دوستانی که دیگر قابل یافتن نیستند، و فضایی که از یک «بهشت استعماری» به بقایای تاریخ بدل شده است. در پس هر خط، پرسشی پنهان است: ما که بودیم در این سرزمین؟ و آیا اصلاً به آن تعلق داشتیم؟
بخشی از تفریحات و جهان کودکانه فرزندان کارمندان اروپایی، دهه پنجاه میلادی، منبع: آرشیو چارلز شرودر
معماری خاطره؛ خوانشی از فضا
برای یک معمار، یا هر کسی با ذهنی حساس به فضا و حافظه، کتاب هوگان همچون مستندی روایی از معماری جنوب ایران عمل میکند. نویسنده، بدون بهکارگیری اصطلاحات تخصصی معماری، تصویری دقیق و زنده از فضاهای شهری، ساختمانهای نفتی، و نظم کالبدی سکونتگاههای شرکتی ارائه میدهد. او با چشمانی آشنا اما نگاهی انتقادی، ساختارهای شهری چون نفتون، نفتک و اسکاچ کرسنت را تحلیل میکند؛ مناطقی که با نظم خاص خود برای کارکنان خارجی ساخته شده بودند، و در عین حال، ایرانیان بومی را به حاشیه میراندند.
خانه های کارمندی
منازل و فضای کارمندان اروپایی، دهه پنجاه میلادی، منبع: آرشیو چارلز شرودر
بنگله های (خانه های ویلایی) ساخته شده توسط شرکت برای کارمندان در مسجدسلیمان
خانه های کارگری
خانه های بیست فوتی قدیمی کارگرانِ میدان نفتی مسجدسلیمان، ۱3۰۰ خورشیدی
خانه هایی در محله پشتِ برج. این خانه ها توسط شرکت، برای کارگرانِ میدان نفتی مسجدسلیمان ساخته شده بودند
صحنههایی چون مواجهه با هتل متروکهی آبادان ــ که روزگاری محل اقامت مهندسان نفت بوده ــ تصاویری استعاری از فروپاشی مدرنیتهی استعماری است. هتل، در روایت هوگان، نه فقط یک ساختمان، بلکه شبحی از گذشتهای باشکوه و اکنونی فراموششده است.
خاطره، معماری و بازخوانی شهر
اهواز، آبادان، و مسجدسلیمان شهرهایی که برای بسیاری از ما یادآور نفت، جنگ و تبعیضاند، در کتاب هوگان مکانهاییاند که خاطره در آنها جریان دارد. این خاطره، نه نوستالژیک به معنای زیباشناسانه، و نه صرفاً احساسی است؛ بلکه بازخوانیای چندلایه و پر از تردید و حسرت است.
هوگان، هنگامی که در کوچهپسکوچههای مسجدسلیمان، بهدنبال خانوادهی قدیمی آشپزش میگردد، با پرسشی اساسی روبهرو میشود: امتیازاتی که کودکیاش را شکل داده بودند، چه نسبتی با واقعیت زندگی همسایگان ایرانیاش داشتند؟ این خودآگاهی و درنگ انتقادی، به روایت او عمقی ویژه میبخشد.
از دل این جستوجوها، نقشهای متفاوت از جنوب ایران پدید میآید؛ نقشهای که در آن معماری نه فقط فضا، بلکه حافظه، معنا و هویت را میسازد. توصیفهای جزئینگر هوگان از خانهها، خیابانها و فضاهای عمومی، مستندی ارزشمند برای مطالعهی میراث صنعتی و معماری شرکتهای نفتی در ایران است.
بخشی از یک محله مسکونی؛ مسجدسلیمان
نظرگاهی فراسوی شرقشناسی
یکی از امتیازات مهم کتاب آن است که هوگان، با وجود موقعیت «غربی» خود، به ورطهی شرقشناسی و نگاه از بالا نمیافتد. او با قلبی آشنا و نگاه انسانی به ایران بازمیگردد؛ گاه با حسرت، گاه با طنز، و همواره با نوعی خودانتقادی صادقانه. در مواجهه با موقعیتهای فرهنگی متفاوت، او نه داور، بلکه ناظر پرسشگر است؛ کسی که تلاش میکند به جای قضاوت، بفهمد.
در جایی از کتاب، از عصبانیتش نسبت به رفتار یک روحانی در فرودگاه مینویسد، اما بلافاصله به خود تذکر میدهد که نباید ارزشهای غربی را به دیگران تحمیل کند. همین حساسیت و تردید، او را از بسیاری از نویسندگان غربی متمایز میکند که ایران را با پیشفرضهای شرقشناسانه تصویر میکنند.
تجربهای سودمند برای معماران و شهرسازان
گرچه کتاب میتواند برای هر خوانندهای جذاب و تفکرانگیز باشد، اما برای معماران، شهرسازان و تاریخنگاران معماری، ارزش مضاعفی دارد. روایتهای هوگان، بهویژه از معماری تبعیضآمیز کمپانیهای نفتی، و فروپاشی نمادهای مدرنیته در فضاهای شهری، بستری غنی برای بازاندیشی در مفهوم «میراث صنعتی» فراهم میکند. این کتاب به ما یادآوری میکند که معماری فقط ساخت فضا نیست؛ بلکه ثبت و روایت یک دوران، یک سبک زندگی، و حتی یک ایدئولوژی است.
هوگان، با نگاهی میانرشتهای و نثری ساده اما چندلایه، به ما کمک میکند تا نسبت خود با گذشته را بهتر بفهمیم. او از گذشتهای مینویسد که هنوز در سیمای فضاهای شهری جنوب ایران، در هتلهای متروک، در خانههای نیمهویران، و در کوچهپسکوچههای نفتون جاریست.
نمای عمومی مسجدسلیمان
سخن پایانی: روایتی که هنوز زنده است
بازگشت دوباره به ایران بیش از آنکه سفرنامهای باشد از بازگشت به ایران، کاوشیست در حافظه، هویت و شهر. این کتاب، روایتیست از شکافها: شکاف میان گذشته و حال، میان غرب و شرق، میان رؤیاهای کودکانه و واقعیتهای بزرگسالی. اما در عین حال، پلیست میان آنها؛ پلی از جنس خاطره، همدلی، و میل به درک. برای ما که در دل همین جغرافیا زیستهایم، خواندن روایت فردی که هم غریبه است و هم آشنا، فرصتی است برای تماشای خویش از بیرون. این کتاب همچون آیینهای است که تصویری دیگر از خودمان را در آن میبینیم. تصویری که گاه تلخ است، گاه شیرین، اما همیشه صادقانه. هوگان، با قلمی روایی و نگاه انسانی، قصهای روایت میکند که هنوز هم در کوچهپسکوچههای جنوب ایران زنده است.
https://www.amazon.com/GULF-Journey-Back-Iran-ebook/dp/B017EOXZJW