۰۹ آبان ۱۴۰۴
کد خبر: 4585
یادداشت فرشید سامان‌پور؛ پژوهشگر شهرسازی

شهرسازی اصولگرا: گسترش عمودی وقتی شهرداریم گسترش افقی وقتی رئیس دولتیم!

زمانی که احمدی‌نژاد و بعد قالیباف شهردار تهران شدند، تراکم تهران حول و حوش 100 نفر بر هکتار بود. زمانی که اصلاح‌طلبان آن را دوباره تحویل گرفتند (و البته با احتساب عوارض آن دوره در سال‌های بعد) تراکم از 140 نفر بر هکتار هم بالا زد. دلیل آن هم مشخص بود...

شهرسازی اصولگرا: گسترش عمودی وقتی شهرداریم گسترش افقی وقتی رئیس دولتیم!

روزن‌آنلاین، فرشید سامان‌پور - زمانی که احمدی‌نژاد و بعد قالیباف شهردار تهران شدند، تراکم تهران حول و حوش 100 نفر بر هکتار بود. زمانی که اصلاح‌طلبان آن را دوباره تحویل گرفتند (و البته با احتساب عوارض آن دوره در سال‌های بعد) تراکم از 140 نفر بر هکتار هم بالا زد. دلیل آن هم مشخص بود: گسترش عمودی و واگذاری تراکم، به ویژه در مناطق شمالی شهر که کلاً چهرۀ آن را تغییر داد و نیز منطقۀ 22 که به گفتۀ کارشناسان با کنار گذاشتن سیاست‌های فرادست در طرح مجموعۀ شهری تهران، از یک فضای سبز و تفرجگاهی به جولانگاه برج‌هایی تبدیل شد که هنوز هم در حال رشدند. حالا هم که اصولگرایان در شهرداری و شورا هستند همین روال با رشد انفجاری مصوبات کمیسیون مادۀ 5 دنبال می‌شود و خدا می‌داند تراکم تهران را به کجا خواهد رساند. ولی تا دلتان بخواهد دلیل و حجت و ایدئولوژی‌های رنگ به رنگ برایتان دارند که ثابت کند تهران گنجایش خیلی بیشتر از اینها را هم دارد.

در دوران زمامداری همین اصولگرایان در دولت‌های نهم و دهم و سیزدهم و خیلی تندتر از آنها مجالس همسوی دهم و یازدهم ناگاه کاشف به عمل آمد که همۀ نابسامانی‌ها از فرزندنیاوری تا بحران مسکن حاصل همین رشد عمودی است که اصلاً هم ایرانی و اسلامی نیست. انواع طرح‌ها و شعارهای مختلف از باغ‌شهر تا بلد طیب هم به میان آمد و انواع قوانین برای الحاق و واگذاری دودستی اراضی ملی (که قاعدتاً متعلق به ملت است و نه دولت) و انواع تغییر کاربری‌ها و تخریب طبیعت.

سرآمد همۀ این دوران‌ها، دوران تماماً خالص سه‌سالۀ دولت سیزدهم بود همراه با مجلس همسو و شهرداری تقریباً منسوب همان دولت، دوره‌ای که شهرداری از صبح تا شب مشغول گسترش عمودی و متراکم‌سازی شهر بود و مجلس و دولت از شب تا صبح برای گسترش افقی مسابقۀ طرح و لایحه گذاشته بودند و در نهایت برنامۀ هفتم هم سنگ تمام گذاشتند. آن هم چه سنگی! از همان سنگ‌ها که یکی ته چاه می‌اندازد و هزاران نفر برای درآوردنش باید تقلا کنند. جامعۀ شهرسازان هم در برابر این سنگ اساسی حیران مانده بود با این یکی مقابله کند یا با آن دو. البته عجیب آن‌که با وجود این همه تضاد، ظاهراً این نهادها مزاحمت چندانی برای هم نداشتند، نه وزارت راه و شهرسازی افقی‌ساز منعی برای شهردار عمودی‌ساز ایجاد نمی‌کرد، نه مجلسی که انگار رسالت داشت کل ایران را شهر یک طبقه کند. یکی دو صدای مزاحم هم به راحتی و سرعت خاموش شدند (یکی همین وزیر فعلی راه و شهرسازی که تا مدتی در مقام معاونت تحمل شد).

دعوا هر چه هست سر شهر نیست؛ دعوا که هیچ! اتفاقاً تفاهم کاملی هم هست برای مقابلۀ با شهر و مدنیت. یکی از داخل و یکی از بیرون. از قضا هر دو طرف ذی‌نفعان قدرتمندی هم دارند، که به قول لورکا (به ترجمۀ شاملو) ظاهراً یکی همان دیگری است. معدن رودخانه‌خواری که از گسترش افقی نفع می‌برد در داخل شهر از گسترش عمودی بهره‌مند می‌شود؛ کارخانۀ کوه‌خوار سیمان و آهن هم همین‌طور. سازنده و پیمانکار و زمین‌خوار و دلال ملکی هم همچنین. وای اگر این جماعت خود را  فعال اقتصادی و حتی کارآفرین هم جا بزنند و شعارشان هم این باشد که ما تحریم بردار نیستیم! چیزی که در این مملکت زیاد است کوه است و معدن و زمین و نیازی هم به خارج و تجارت و مذاکره نیست. این ادعا بارها توسط وزیر سابق راه و شهرسازی در دولت سیزدهم نقل شد. البته که نه تنها چنین است، بلکه ممکن است حتی ساخت و ساز در شرایط تحریم رونق هم ببیند. البته ساخت و ساز کاذب حاصل پول‌های بلاتکلیف از تحریم؛ کاذب از آن جهت که هدف آن نه استفاده و بهره‌بردراری، بلکه مهم‌تر از همه پوششی خواهد بود برای تملک زمین: به خاک نشستن سرمایه.

متأسفانه هماهنگی زیادی به نظر می‌رسد میان ساخت‌و ساز کاذب و برخی ذی‌نفعان مصالح و ساختمان و آنها که ظاهراً عامدانه داوطلب تحریم‌اند. به اینجا که می‌رسیم فکر کنم اصل داستان کم‌کم برای ما روشن می‌شود: ساخت و ساز به هر قیمت و هر جا، چه افقی و چه عمودی.

دیدگاه شما
منتخب سردبیر