۰۲ بهمن ۱۴۰۳
کد خبر: 4323
حدیث آموزشکده‌های معماری، دانشجویان معماری و آموزش معماری - بخش اول

به کجا میرود این سراشیبی فراخ؟ - یادداشت علی کیافر ، استاد دانشگاه کالیفرنیا

حدیث تلخی است آنچه بر آموزش معماری و محصول معماری در چهل سال گذشته در ایران زمین رفته است. کسانی از آگاهان و ناظران و تجربه دارانِ دست اول این روند را نمیتوان یافت که از زوایای دید و آشنایی خویش و جایگاه های مختلف مهر تاییدی بر این انبان زنند. پایه این حدیث تلخ را میتوان در زایش چند صد آموزشگاه معماری، خیل هزاران هزار آموزش یابنده معماری، و کم بضاعتی بخش عمده ای از آنان که عنوان معمار باخود می کشند یافت. کیفیت یا بی کیفیتی آموزش معماری بعد از دوران دبیرستان راهبرنده بضاعت هنری و حرفه ای صدها هزار نفره آموزش دیده معماری در ایران است...

به کجا میرود این سراشیبی فراخ؟  - یادداشت علی کیافر ، استاد دانشگاه کالیفرنیا

علی کیافر؛ معمار، شهرساز، پژوهشگر  و استاد دانشگاه کالیفرنیا - حدیث تلخی است آنچه بر آموزش معماری و محصول معماری در چهل سال گذشته در ایران زمین رفته است. کسانی از آگاهان و ناظران و تجربه دارانِ دست اول این روند را نمیتوان یافت که از زوایای دید و آشنایی خویش و جایگاه های مختلف مهر تاییدی بر این انبان زنند. پایه این حدیث تلخ را میتوان در زایش چند صد آموزشگاه معماری، خیل هزاران هزار آموزش یابنده معماری، و کم بضاعتی بخش عمده ای از آنان که عنوان معمار باخود می کشند یافت. کیفیت یا بی کیفیتی آموزش معماری بعد از دوران دبیرستان راهبرنده بضاعت هنری و حرفه ای صدها هزار نفره آموزش دیده معماری در ایران است.

نقصان ها و نقاط ضعف بسیاری در آن خواهیم دید. بخش عمده ای از شکاف هایی که در بستر معماری ایران رخ نموده اند ماحصل آموزش کم بهای معماری است. نتایج کیفی این آموزش و خصلت ها و فرهنگ نا بسامان فرو رفته در میان جامعه و در میان حرفه مندانِ آن که معماران عضوی از آن حرفه مندان هستند، انچنان اند که به سادگی نمیتوان آن ها را ترمیم و باز سازی کرد. برای بهبود آموزش معماری و شرایط  حرفه ای و زندگانی معماران در ایران یأس بسیار در من و در دیگران که این مقوله را با دقت و دلسوزی نظاره و پیگیری میکنند، وجود دارد.  در این وادی امیدی به بازگشت به آنچه بود، و بی شک امیدی به آنکه میتوانست پس از آن باشد، وجود ندارد.

من به حدیث نقصان در روند آموزش معماری و تبعات آن در شکل گیری معماری امروز ایران در کتاب آماده چاپ آموزش معماری در مدرنیّت ایرانی: بازتاب هِرَم آموزش معماری در چهل سال نخست و در چهل سال پسین

پرداخته ام. در اینجا به زاویه ای خاص از این روند میپردازم.

گسترش سخت هضم تعداد دانشکده های معماری و به تبع آن دریای بی افق دانشجویان و دانش آموختگان معماری

برای درک این ابعاد از زبان آمار و ارقام گفتگون کردن جای شک و شبهه نباید بگذارد.

جامعه فارغ التحصیلان و در حال تحصیل دانشگاهی ایران در فاصله سالهای 1390 تا 1397 از 10 میلیون نفر به بیش از  13 میلیون نفر رسید؛ یعنی بیش از سه میلیون نفر، یک سوم (33%) افزایش یافت. از مجموع 13 میلیون و  200 هزار نفر جمعیت فارغ التحصیل در ایران در سال 1397، بیش از 57%، برابر 7.6 میلیون نفر، "فعال اقتصادی" به حساب می آمدند. از این تعداد 81.7%، برابر 6.2 میلیون نفر، به کار اشتغال داشتند و 18.3% برابر  1.4 میلیون نفر بیکار بودند. تنها در یکسال – از 1396 تا 1397 -- بیش از 473 هزار نفر به جمعیت فعال این گروه اضافه شده بود که در این افزایش، شاغلان 462 هزار نفر و بیکاران بیش از 11 هزار نفر بودند.

در بین گروه های عمده در رشته های تحصیلی در سال 1397، بیشترین نرخ بیکاری به گروه معماری و ساختمان (26.1 درصد) تعلق داشت که حتی از نرخ بیکاری در گروه هنر، که به نظر می رسد یافتن اشتغال برای اعضای آن سخت تر باشد، بیشتر بود (بیکاری در گروه هنر 24.5 درصد).  یافتن آمار قابل اطمینان از سوی بی طرفان و ناظران صادق  پس از 1397 براستی مشکل است، اگر نه غیر ممکن. اما بی شک نرخ رشد بیکاری در شش سال گذشته، بویژه در ارتباط با رشد جمعیت، سخت شدن شرایط اقتصادی و دیگر ضایعه های اتفاق افتاده در کشور، در حال صعود دائم بوده است.

بر اساس آمار، تعداد معماران کشور، یا به عبارت مصطلح و مشخص تر،  "فارغ التحصیل های معماری" هشتصد هزار (800،000) است. با توجه به جمعیت کشور، 88 میلیون نفر، این رقم به این معناست که نزدیک به یک در صد کل جمعیت ایران از دانشکده های معماری مدرک دریافت کرده اند. به عبارت دیگر برای هر 110 نفر ایرانی – جمعیت شهری و روستایی با هم – یک معمار یا دانش آموخته معماری وجود دارد. در اکثریت کشورهای جهان چنین تعداد و در صدی وجود ندارد و قابل درک نیست.

برای مقایسه، در کشور چین به ازای هر 40 هزار نفر یک معمار وجود دارد، ، در رومانی برای هر 3827 نفر، و در فرانسه هر 2200 نفر. در پرتغال، دانمارک، آلمان، بلژیک، اسپانیا، و یونان نسبت به هر هزار نفرجمعیت یک نفر معمار است؛ و در  برزیل برای هر ۲۵۰۰ نفر یک معمار. حتی در ترکیه که از بسیاری جهات شبیه ایران هست برای هر 1850 نفر یک دانش آموخته معماری.  و در کشور آمریکا با آن سابقه پیشین معماری، پروژه های بسیار بزرگ و کوچک و مقیاس متوسط، و در آمد به نسبت بالای معماران در قیاس با کشورهای دیگر، یک معمار برای هر 1300 نفر. تنها کشوری که در مجموعه تمام کشورهای دنیا تعداد معماران زیاد و قابل توجه هست کشور ایتالیاست که در برابر هر 414 نفر ایتالیایی یک معمار وجود دارد؛ یعنی رقمی درست چهار برابرنسبت تعداد نفرِ جمعیت با معماران در ایران.

قابل ذکر است که گستردگی تعداد دانشجویان و آموزش دیده های مدارس معماری در ایران، که همراه با نبودن اشتغال کافی یا امکان طراحی و ساخت برای بی شمارانی،  یا بطور مشخص بیکاری بسیاری از تحصیل کرده های معماری در ایران، به حضور تعداد زیادی از آنان در کشورهای دیگر چون کانادا، آمریکا، و اروپا منجر شده است. بطور مثال در این روزها و ماه ها در شهر ونکوور کانادا، بر اساس اطلاعات داده شده از گروه های حرفه­ای قابل اعتماد ایرانی یا ایرانی تبار، و به نقل قول از متصدی کانال تلگرامی معماران ایرانی ونکوور، بیش ازهفتصد نفر معمار ایرانی در ونکوور حضور دارند.

مقایسه ای آماری، حضور چنین تعداد قابل توجهی از دانش آموختگان معماری ایرانی در ونکوور، که پرجمعیت ترین شهر ایالت بریتیش کلمبیای کانادا می باشد، را پر رنگ تر میکند – و معنایی برای دل نگرانی و حساسیت جامعه معماری در این شهر.

جمعیت ونکوور  ۲.۶ میلیون نفر  است، و ۱۷۰۰ معمار و طراح ساختمان در ونکوور هستند، یعنی یک معمار برای هر ۱۵۰۰  نفر جمعیت. این رقم بدون احتساب معمار های غیر ایرانی این شهر است که چنانچه حتی به آن تعداد، شماره  معماران ایرانی تبار اضافه شود، نسبت تعداد معماران ساکن ونکوور به جمعیت شهر را به حدود یک معمار برای هزار نفر شهروند می رساند.

آمار مشابه در بعضی کشور های جهان در بالا آورده شد. مقایسه آمار دانش آموختگان معماری در ایران که عدم تناسب تکان دهنده ای را آشکار می کند با آمار دیگر کشورها بی تردید نشانه ای از نابرابری این تراز است.

دیدگاه شما
منتخب سردبیر