۱۰ شهریور ۱۴۰۴
کد خبر: 4561
اختصاصی روزن‌آنلاین / فرشید سامان‌پور؛ پژوهشگر مسکن و شهرسازی

عمق راهبردی «بلد طیب»! چگونه با چهار عمل اصلی یک مملکت را گمراه کنیم؟

روزن‌آنلاین، فرشید سامان‌پور - «مشکل آب تهران با تعویض سردوشی‌های خانه‌ها حل‌شدنی است. خیلی ساده! 40 درصد مصرف آب مردم تهران در حمام است. از سوی دیگر شرکت‌های دانش‌بنیان ما سردوشی‌هایی ساخته‌اند که 40 درصد آب را صرفه‌جویی می‌کند. 40 درصد 40 درصد می‌شود 4 ضربدر 4 یعنی 16 درصد. این همان میزان آبی است که تهرانی‌ها باید صرفه‌جویی کنند». این محاسبات بخشی از مکاشفات یکی از نمایندگان نزدیک به جبهۀ پایداری در مجلس است که می‌خواهند ثابت کنند تهران هنوز آب برای جمعیت و ساخت و ساز جدید دارد.

عمق راهبردی «بلد طیب»! چگونه با چهار عمل اصلی یک مملکت را گمراه کنیم؟

روزن‌آنلاین، فرشید سامان‌پور - «مشکل آب تهران با تعویض سردوشی‌های خانه‌ها حل‌شدنی است. خیلی ساده! 40 درصد مصرف آب مردم تهران در حمام است. از سوی دیگر شرکت‌های دانش‌بنیان ما سردوشی‌هایی ساخته‌اند که 40 درصد آب را صرفه‌جویی می‌کند. 40 درصد 40 درصد می‌شود 4 ضربدر 4 یعنی 16 درصد. این همان میزان آبی است که تهرانی‌ها باید صرفه‌جویی کنند».

این محاسبات بخشی از مکاشفات یکی از نمایندگان نزدیک به جبهۀ پایداری در مجلس است که می‌خواهند ثابت کنند تهران هنوز آب برای جمعیت و ساخت و ساز جدید دارد.

واکنش رئیس جمهور به پیشنهاد غیرکارشناسی حل بحران آب

ظاهراً بخشی از صحبت‌های ایشان مبنی بر وجود نزولات بیکران جوی بود که صدای رئیس‌جمهور را هم در مصاحبۀ اخیرش بلند کرد که من صد میلیارد می‌دهم تا مشکل آب را (اگر این قدر ساده است) حل کنی. این «بلد طیب» هم که این جماعت می‌خواهند جانشین شهرهای فعلی کنند نمی‌دانم دقیقاً از کجا نشأت می‌گیرد ولی هرچه هست ترجیح می‌دهند به جای آن منشاء اصلی و راهبردی، آن را برای من و شما با چهار عمل اصلی توجیه کنند، همان طور که ثابت شد که تمام کارشناسان داخلی و جهانی دربارۀ کمبود آب تهران و فرونشست و ... در اشتباهند و مشکل در دوش آب است (شاید هم باشد و همۀ آن کارشناسان در اشتباه بوده‌اند).

انبوهی از این دست استدلالات، چند روز پیش عمدۀ وقت یک میزگرد صداو سیما را به خود اختصاص داد. گرچه تحملش (شاید هم درکش!) برای امثال من سخت بود، ولی تحلیل همین صحبت‌های علنی فرصت دیگری شد برای تقرب به منطقی که به هوای رسیدن به «بلد طیب» کمر بسته به خلاص کردن آنچه هست. در این مسیر این جماعت پرسروصدا و رسانه، ابایی از ارائۀ اطلاعات گمراه‌کننده با ظاهر شبه‌علمی ندارند. فکر نکنید که این حرف‌ها اثری نخواهد داشت. در سال 96 تبلیغات گسترده برای القای وجود گرانی آن هم در شرایطی که تورم بعد از 25 سال یک رقمی شده بود، مردم را به اعتراض سراسری کشاند که پیایندهای آن را هم دیدیم. اتفاقاً همان موقع هم صداوسیما به شدت پای کار بود. بهتر است این بار استدلال‌های شبه‌علمی و مردم‌فریب را جدی بگیریم.

تناقض‌گویی در دفاع از مسکن مهر؛ معجزه یا اشتباه؟

میزگرد مربوط به اجاره‌بها بود، ولی نمایندۀ مدافع «بلد طیب» طبق معمولِ دوستانشان که راه‌حل همه چیز را (از اقتصاد کلان تا فرزندآوری) در تصاحب اراضی ملی و ساختمان‌سازی روی آنها می‌بینند، حل نشدن مشکل اجاره‌نشینان را هم حاصل عدم عرضه زمین و کاهش ساخت دانستند. ایشان نمونۀ برجستۀ راه حل را مسکن مهر معرفی کردند که به گفتۀ ایشان قیمت مسکن را پایین آورد و اجاره نشینی را کم کرد. البته مطالعات نشان داده‌اند که کاهش قیمت مسکن مقطعی بود و بعد هم برگشت سرجایش و کاهش نرخ اجاره‌نشینی هم چندان قابل توجه نبود. شاید باز هم آن مطالعات همه غلط باشند و ما نمی‌دانیم. ولی مسأله وقتی پیچیده می‌شود که ایشان چنددقیه بعد انتقاد کردند که سیاست‌های مسکن قبلی اشتباه بوده چون به هدف اصابت، و مستأجران را کم نکرده است! به عنوان یک مثال از این هدف‌گذاری غلط، مکان‌یابی نادرست را گوشزد کردند که مردم حاضر نیستند در بیابان زندگی کنند و به همین خاطر خانه‌هایشان را در بیابان فروختند و جای دیگر اجاره نشین شدند. بالاخره مسکن مهر خوب بود یا بد؟ تعجب نکنید، در شبه‌علم سیاسی و خطرناک این افراد عادی است که مسکن مهر را برای تایید دولت محبوب‌شان خوب بدانند ولی به راحتی عوارضش را به نام دولت‌های مخالف خود بنویسند.

در جای دیگری از برنامه که مجری، مسکن مهر را باعث افزایش تورم معرفی کرد، نمایندۀ میهمان، اقتصاددانان را هم به تعطیلات می‌فرستند. ردیۀ ایشان مشحون از شواهد است: این ادعا یک «ان‌قلت» است. مسکن حداکثر دو درصد از هشت درصد پیش‌بینی شدۀ رشد اقتصادی کشور در برنامه (هفتم) سهم دارد؛ پس «سهم مسکن از تولید تورم نسبت به تأثیری که می‌تواند در رفاه داشته باشد کمتر است». خیلی به ذهن‌تان فشار نیاورید، من هم دو سه بار این قسمت میزگرد را گوش کردم بلکه سردربیاورم. ناخودآگاه یاد «عمق راهبردی» سرسلسلۀ این جمع در انتخابات ریاست‌جمهوری افتادم. فکر کنم این نسبت تورم به رفاه هم مانند عمق راهبردی دور از دسترس اذهان ما باشد که شاید بهره‌ای از اتصالات عقل آن صاحبان کرسی نبرده باشد.

الحاق زمین به شهرها؛ تکرار اشتباهات گذشته

پیرو این عقل متصل، نمایندۀ مذکور در جای دیگری اشاره به الحاقیۀ مجلس به شبه‌برنامۀ هفتم داشتند که دولت را بدون نصف خط دلیل و شاهد علمی، موظف به الحاق 330‌ هزار هکتار زمین به شهرها می‌کند. البته تا همین حالا که به زور یک سال از برنامه گذشته، بیش از یک سوم این الزام محقق شده. ولی چه فایده که حتی این حد هم نظر آقای نماینده را تأمین نمی‌کنند. و ایشان باز به چهار عمل اصلی متوسل می‌شوند تا مکاشفۀ دیگری را برای ما عیان کنند: اینکه فلان درصد قیمت مسکن مربوط به زمین است و دولت باید این بار زمین به خود شهر الحاق کند تا هم مردم به بیابان نروند و هم این رقم حذف شود. گزینۀ بلد طیب هم ساختمان یکی دو طبقه است، چرا که کشف شده هم سریع تمام می‌شود و هم زمین زیاد داریم.

همه چیز این‌قدر ساده است و ما قرن‌هاست معطل این همه دانشکده و تخصص و سازمان در حوزۀ آب و خاک و زیرساخت و محیط زیست و شهرسازی و... بودیم؟ البته فکر بکر حذف قیمت زمین را عالِم دیگری از همان جمع (که هنوز درسش را در دانشگاه تمام نکرده بود) حدود 18 سال پیش کشف کرد و نتیجه‌اش شد مسکن مهر و همان داستان ساختمان‌سازی در کوه و دشت و بیابان، چون اراضی ملی باقی مانده همانجا بود. افسوس که زمین‌های اطراف شهر عمدتاً مالک خصوصی دارد و زمین خصوصی هم برعکس زمین ملی قابل تصاحب به مفت نیست و فشار به دولت برای واگذاری زمین به جای زندگی در شهر، باز هم مردم را به بیابان پرتاب خواهد کرد. جسارتاً اجازه دهید بپرسیم با آن‌همه حاتم‌بخشی اسلاف شما از اراضی ملی مگر چیزی در همان بیابان‌ها هم باقی مانده؟ ضمناً نسبت قیمت زمین به کل مسکن ثابت است که با یک راه‌حل تمامی استان‌ها قرار است آباد شوند؟

بدیهی است که در بسیاری از شهرهای کوچک، الگوی ساخت کم‌تراکم هست ولی عمدۀ مشکل مربوط به شهرهای بزرگ است. و علم امثال من می‌گوید برای ساخت خانۀ ویلایی در زمین 200 متری، با احتساب فضای عمومی و خدماتی، برای  360 هزار واحد مسکونی سهم تهران از نهضت ملی مسکن، بیش از 14000 هکتار زمین لازم خواهد بود. این یعنی حدود یک پنجم مساحت شهر فعلی تهران، مثلاً چیزی حدود 4 تا 5 منطقه، آن هم فقط برای 4 سال؛ یعنی سالی مساحت یک منطقه به تهران افزوده بشود! زمین مورد نیاز فرزندآوری و سایر بخشش‌ها از کیسۀ اراضی ملی هم به کنار. حفاظت از اراضی کشاورزی و مراتع و امنیت غذایی و محیط زیست و ریه‌های هوا هم پیش‌کش. به قول یکی از دوستان، چند ارگان دور هم جمع شدند و آخرش نتوانستند زمین برای قبرستان جدید تهران پیدا کنند! البته شاید همۀ این موانع به وردی رفع می‌شود که ما بلد نیستیم. پس لطفاً ورد دیگری هم ابداع بفرمایید برای آب. چون الگوی مصرف آب در ساختمان ویلایی فرق می‌کند. اینجا احتمالاً آبیاری باغچه و شست و شو در حیاط و ... سهم بیشتری از دوش حمام خواهد و داشت و مدل پیشنهادی برای رفع معضل آب با تعویض سردوشی هم دیگر پاسخگو نخواهد بود!

طبق مطالعۀ دیگری، برخی از زمین‌های اهدایی دهه‌های پیش تا ده‌ها سال فقط وسیلۀ دلالی بودند و تبدیل به مسکن نشدند، موضوعی که مورد اشارۀ مجری همان برنامه هم بود که باز هم نماینده را قانع نکرد. و طبق نظر خیل صاحب‌نظران ما کمبود مسکن شدید هم نداریم؛ مشکل در بازار و توزیع تاعادلانه ای‌است که مالک‌ها را مالک‌تر می‌کند. همین موضوع هم بارها در همان برنامه طرح شد. اتفاقاً خود نماینده هم موید این بخش دوم بود! ولی چه فایده که همان هم برای ایشان دستاویزی می‌شود برای توجیه تکرار اشتباهات گذشته به جای حل مسألۀ بازار!

 زمین‌خواران؛ برندگان اصلی طرح‌های شبه‌علمی

مسیر غلط هر چندبار هم طی شود به نتیجه نخواهد رسید. آن‌کس که نداند و نداند که نداند، تکلیفش معلوم است. ولی از نگاه امثال ما آن‌کس که برای هدف موهوم حتی بر دانسته‌های خودش هم سرپوش گذارد و دیگران را متهم به ندانستن کند و علم را بازیچۀ شبه‌علم و چهار عمل اصلی کند، داستان همان فردی را دارد که خلاف جهت می‌راند و دیگران را خلافکار می‌بیند. وای اگر این منطق مبنای قانون قرار گیرد و بعد هم  به همان قانون استناد کنند تا به کارشناسان بتازند. کاش ما روزی بفهمیم که عمق راهبردی تخریب طبیعت و دور ریختن مصالح و ناراضی‌تر کردن مردم تا کجا  پیش می‌رود که به خاطر آن باید روی زمین اشتباهی را سالی یک میلیون بار تکرار کرد. البته از این دعوا یک گروه منتفع خواهند شد: زمین‌خوارها. کمی بگردید، فکر نمی‌کنم جای دوری باشند.

دیدگاه شما
منتخب سردبیر