آسمان یا زمین؟ دوراهی سخت تصمیمگیری درباره منظر شهری تهران
سند بالادستی مدیریت شهری، طرح جامع است. کاستیهای فراوان طرح جامع در ارائه راهکارهای مدیریت شهری به حدی است که هم باعث اعمال سلیقههای شخصی مدیران میشود و هم برای تصمیمسازی به تاییدیه فنی جوانب حاشیهای نیاز است.
محمد آتشینبار، معمار منظر و هیات علمی دانشگاه تهران:
هفته گذشته، شورای عالی شهرسازی در مکاتبه با شهردار و رییس شورای شهر تهران، بر بلندمرتبهسازی در سه نقطه تهران تایید کرد:
− ۴ بلوک مسکونی ۱۵ طبقه روی همکف و زیرزمین مشاعی با تراکم ۶۰۰ درصد در خیابان شریعتی
− ۳۰ طبقه مسکونی روی همکف مشاعی با تراکم ۶۸۸ درصد (۱۵ درصد کمتر از میزان تراکم درخواستی) و پس از انتقال ۷۰ درصد عرصه به شهرداری تهران جهت احداث پارک عمومی در خیابان مقدس اردبیلی
− ۲۱ طبقه مسکونی بر روی همکف مشاعی با تراکم ۵۷۰ درصد در خیابان علوم و فنون منطقه ۲۲ تهران
به نظر میرسد حساسیت عمومی جامعه برای در جریان قرار گرفتن مصوبات و رویدادهای مرتبط با شهر، باعث شده شفافیت در جریان تصمیمگیری مدیران شهری به یک اصل غیرقابل دور زدن تبدیل شود و این نشان از حرکت رو به جلو در ارتقای جامعه و همبستگی شهروندی دارد که میبایست بیشتر از پیش پیگیر آن باشیم. اما به لحاظ فنی دو نکته قابل تامل در این فرآیند وجود دارد:
اول. سند بالادستی مدیریت شهری طرح جامع است. کاستیهای فراوان طرح جامع در ارائه راهکارهای مدیریت شهری به حدی است که هم باعث اعمال سلیقههای شخصی مدیران میشود و هم برای تصمیمسازی به تاییدیه فنی جوانب حاشیهای نیاز است. در این سه مصوبه، دو آیتم بالا کاملاً مشهود است. تصمیمگیران شورایعالی چه ضوابط مشخصی را برای به نتیجه رسیدن طی کردهاند که بتوان از آن دفاع نمود؟ همچنین برای تصویب احداث این سه برج، مقوله ترافیک، پدافند غیر عامل، عقبنشینی و موارد میراثی مورد تاکید شورایعالی قرار گرفته است که حاکی از دید جزءنگر سلیقه مدیر به شهر است؛ به عبارتی حل این حواشی منجر به حل مساله در همان نقطه خواهد شد. محصول چنین فرآیند تصمیمسازی، برای تصمیمگیران شهری به حاشیه راندن امر والاتر حق به شهر و نفع عمومی شهروندان است. برای مثال حل مقوله ترافیک به نفع مالکان برجها خواهد بود یا شهروندان تهران؟ مساله را طور دیگری ببینید؛ بجای اینکه آیا ضوابط و قوانین در این فرآیند رعایت شده به این موضوع فکر کنید که أساسا فرآیند و ضوابط تصویب این برجها، شهر را منتفع خواهد کرد؟ لذا اگرچه شفافیت در این امر رعایت شده، بر أساس سند بالادستی هم تصمیمگیری شده، موارد فنی هم رعایت شده اما امکان اینکه امر حادث، امری مطلوب برای شهر باشد جای سوال دارد.
دوم. ریشه حل مساله را میبایست در طرحهای بالادستی پیگیری کرد. طرح جامعی که چشماندازی روشن از شهر ارائه نمیدهد و برای گردش اقتصاد شهری راهحلی ندارد چگونه میتواند منشا تصمیمگیری باشد؟ حتماً ساخت برجهای مسکونی برای سازندگان و مالکان شهر تهران امری مطلوب محسوب میشود اما در قبال بدست آوردن منافع آن، چه ارزش افزودهای نصیب شهر خواهد شد؟ در همین نمونه اخیر، اگر این برجها نیز مانند سایرین، دروازه دید منظره کوههای شمال تهران که از مولفههای اصلی هویت شهر هستند را مخدوش کنند چه باید کرد؟ اصلا چنین معیاری چگونه میبایست در فرآیند تصمیمسازی مدیران قرار گیرد و ارزیابی شود؟
تجارب مختلف داخلی و جهانی نشان میدهد تدوین سند راهبردی منظرشهری که چشمانداز مشخص عملیاتی برای شهر ارائه میدهد، به دستاندرکاران شهر اجازه خواهد داد تا مسیر مشخصی برای تصمیمهای کوتاه، میان و بلند مدت داشته باشند. همچنین در طرحهای منظر شهری که بر خلاف طرحهای جامع دوبعدی، معیارهای مرتبط با بستر طرح و ذینفعان به جای دینفوذان در اولویت قرار میگیرد میتوان به مشارکت شهروندی، نفع عمومی شهر و فرآیند شفافیت امیدوارتر بود.
مولفههایی از جنس منافع عمومی شهر در سازوکار تهیه طرحهای جامع و تفصیلی که بر مبنای تراکم، سطح اشغال، عرض معبر و تعداد طبقات تهیه میشود، جایی ندارد تا به ان امیدوارم باشیم. به آن ۷۰ درصد عرصه زمین برج ۳۰ طبقه مقدس اردبیلی هم که قرار است در اختیار شهرداری قرار گیرد فکر کنید! نکند با ترفند بالا بردن سرانه فضای سبز این فرصت را هم از دست بدهیم و بجای صرفه و صلاح شهر برای دورههای کارآموزی مدیران خرج کنیم؛ تصویر ضمیمه نقشه محافظت از زوایای دید اصلی در شهر پاریس است. این نقشه در کدام قسمت هرم مازلوی طرحهای توسعه شهری ما جای دارد؟ با طرح جامع فعلی هم آسمان را میدهیم هم زمین را.