میراث طبیعی در محاصره
تهران، شهری که روزی با شبکه قناتهای هزارساله و درختان چنار سرسبز نفس میکشید، امروز در محاصره توسعه بیضابطه شهری و بیمهری مسئولان دارد خفه میشود. در گفتوگوی علی اعطا با دکتر اسکندر مختاری طالقانی، کارشناس پیشکسوت میراث فرهنگی، فاجعه خشکیدن چشمه علی پس از ۸۰۰۰ سال، قطع قناتها توسط خطوط مترو، و مرگ تدریجی درختان تاریخی خیابان فلسطین روایت میشود. هشدار او روشن است: «بیتوجهی به میراث طبیعی، تهران را به شهری بیحافظه و بینفس تبدیل میکند».

روزنآنلاین به نقل از شرق - تهران، شهری که روزی با شبکه قناتهای هزارساله و درختان چنار سرسبز نفس میکشید، امروز در محاصره توسعه بیضابطه شهری و بیمهری مسئولان دارد خفه میشود. در گفتوگوی علی اعطا با دکتر اسکندر مختاری طالقانی، کارشناس پیشکسوت میراث فرهنگی، فاجعه خشکیدن چشمه علی پس از ۸۰۰۰ سال، قطع قناتها توسط خطوط مترو، و مرگ تدریجی درختان تاریخی خیابان فلسطین روایت میشود. هشدار او روشن است: «بیتوجهی به میراث طبیعی، تهران را به شهری بیحافظه و بینفس تبدیل میکند».
*****
علی اعطا - سپاسگزارم که وقتتان را برای انجام این گفتگو اختصاص دادید. با توجه به مطالبی که در روزهای اخیر در رابطه با وضعیت درختان خیابان ولیعصر مطرح کرده اید، امروز میخواهیم یک مقدار به شکل وسیعتر در رابطه با میراث طبیعی تهران، و به طور خاص، وضعیت قنات ها و همچنین وضعیت درختان صحبت کنیم. موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم. موضوع درختها در خیابانهایی مثل ولیعصر در سالهای اخیر همواره مورد توجه بوده، ولی به نظرم اولین بار بود که شما به همین مسئله وضعیت درختان در خیابان فلسطین اشاره کردید و توجه دادید. این پرسش مطرح است که چرا این درختها به این وضعیت درآمدهاند؟ اکثراً ریشههایشان از خاک خارج شده و وضعیت خوبی ندارند. بحث در چشماندازی وسیعتر به موضوع میراث طبیعی ما برمیگردد: درختهای چنار تهران، قدمت آنها، قناتهایی که اینها را آبیاری میکرد، ساختار خیابانها، باغهایی که وجود داشت و به تدریج تفکیک شد، به پلاکهایی تقسیم شد، ساختوساز شکل گرفت، تراکم ساختوسازها بالا رفت، و مسائلی از این قبیل. همچنین موضوع تغییرات اقلیمی که به تدریج رخ داده، به علاوه برخی عوامل انسانی، عدم رسیدگی و گاهی حتی تخریب عمدی، شاید باعث شده امروز در چنین شرایطی قرار بگیریم. اینها بهانههایی بود که به نظر رسید میتواند محورهای گفتگوی امروز باشد.
اسکندر مختاری - خیلی متشکرم از شما که این دغدغه را عمومیتر میکنید. بعضی وقتها آدم نمیداند چه کار کند، چه کاری از دستش برنمیآید. اولین باری که با این مسئله مواجه شدم، در خیابان فلسطین، سر تقاطع انقلاب بود؛ جایی که نهایتاً ۶۰ سال خاطره از آن داشتم. یکباره فضا برایم بیگانه شد. وقتی محصل بودیم، وقتی به دانشگاه میرفتیم، وقتی درس میخواندیم، وقتی درس میدادیم ... اینجا جایی بود که شما دو تونل سبز میدیدید. یکی به سمت شمال، یکی به سمت جنوب. الان هیچکدام نیست. من آنجا رسیدم، نگاه کردم و فکر کردم: «چه شد؟» همه آن درختها... درختانی که این فضا را عوض میکردند... با این چیزی که الان هست، این ساختمانها چقدر زشتاند! چرا هیچ وقت اینقدر زشت به نظرم نمیآمدند؟ آنجا صحنه عوض شده بود. مکان تغییر نکرده بود، ولی از دید زیباییشناسی اتفاقی افتاده بود؛ مثل یک برهوت. بعد متوجه جنوب خیابان فلسطین شدم. دیدم آنجا وضع درختها مثل انسانهای مجروحی است که هنوز ایستادهاند. این درختها را دیدم: هنوز نیفتاده بودند. مثل آدمهایی بودند که با جراحت ایستادهاند و ممکن است لحظهی بعد بیفتند. درحالی که این کریدور، چون خیابان فلسطین تنگ است، درختها دست به دست هم داده بودند. آنجا نهر بود. این نهر به جای سنگ و اینچیزها، با آجر «نره» فرش شده بود. در خیابان سی تیر هم همینطور بود، مخصوصاً در حد شمالیاش. بخشهایی مانده بود که با آجرهای ایستاده کار کرده بودند؛ که آجر هم برود در عمق، هم کمتر صدمه ببیند. این آجر را با ملات گل میشود کار کرد و ماندگار میشود، چون در عمق است و خاک آن را نگه میدارد. اما الان دیگر اینها نیست.
علی اعطا - اگر بخواهیم این مساله را در یک چشمانداز وسیع تر میراث طبیعی ببینیم و به آن بپردازیم، چطور میشود موضوع را تحلیل کرد؟
اسکندر مختاری - تهران یک میراث شهری طبیعی دارد. یکی شیب زمین است. این یک امتیاز برای شهر است که شیب داشته باشد. این امتیاز در خیابانهای شمالی-جنوبی بهتر و بیشتر دیده میشود. بنابراین خیابانهای پر درخت ما شمالی-جنوبی هستند. خیابانهای شرقی-غربی اینطور نمیتوانند باشند. دلیلش حرکت آب است و اینکه شیب در خیابانهای شرقی – غربی تهران کم است. تهران یک امتیاز دیگر هم داشته از قدیم، که چون حوزه آبرسانیاش ارتفاعات البرز است، آنجا یک سری مخزن آب وجود دارد. این مخزنهای آب را کسانی که با قنات آشنا داشتند، میفهمیدند. از نوع رویش گیاهان در هر منطقه، حتی عمق مادرچاه و عمق مخزن را حدس میزدند. افراد متمول اگر میخواستند سرمایهگذاری کنند، سرمایهگذاری اصلیشان این بود که این آب را بیاورند به یک محل. آب آوردن به محل، ثمره اش تولید درخت است و فضای سبز. این کار، میتوانست اقامتگاه ایجاد کند، میتوانست تفرجگاه ایجاد کند و میتوانست فضای عمومی ایجاد کند. ولی این باغ از آن به بعد دیگر هزینه زیادی نداشت، چون برای آبیاری نیازی به پمپاژ نبود. آب از همان مسیر پیشبینی شده میآمد. مثلاً قنات مهرگرد، مادرچاهش در مهران بود که راه دوری هم نبود تا به شهر بیاورند. این تخصصها وجود داشت که تشخیص بدهند کجا مخزن آب است. از این مخزن آبها را به روش حفر قنات استحصال میکردند و میآوردند. این یک فرهنگ بود.
علی اعطا - در همین رابطه، قنات مهرگرد که اشاره داشتید، چه نقشی داشت و چه نوع استفاده ای از آن می شد؟ یا حتی این پرسش را هم می شود مطرح کرد که چه اثری در شیوه زیست ما داشت؟
اسکندر مختاری - قنات مهرگرد یک قنات قدیمی است. قدمتش حداقل به چندصد سال پیش میرسد، و به گمان من، به خاطر اسمش، به پیش از اسلام برمیگردد. این قناتی بوده که روستای تهران را مشروب میکرده، باغات تهران را مشروب میکرده. قناتهای دیگر هم بوده: قنات حاج علیرضا، یا قنات ناصری که مجموعه کاخهای سلطنتی را مشروب میکرده. قناتها آبهای متفاوتی داشتند. مثلاً قنات مهرگرد، آبش قابل آشامیدن بود. در خیابان یارجانی فعلی (سمت شرق کاخ شهربانی یا ساختمان وزارت خارجه) پشت جایی که الان بانک سپه هست، قنات «آب شاه» بود. الان عکس گاریهایی هست که از قنات مهرگرد آب برمیداشتند و می بردند و میفروختند. چون آب قناتهای دیگر یا به این اندازه تمیز نبود، یا سرد نبود، یا مثلا نمک داشت اما قنات مهرگرد آب خوبی داشت .آن طرف تهران، یعنی سمت شرق هم قنات حاج علیرضا آب شیرین و گوارایی داشت و قابل خوردن بود.
علی اعطا - به لحاظ فرهنگی، همیشه گفته می شود قنات و زندگی با قنات به طور طبیعی حامل نوعی فرهنگ زیستی هم بود. این موضوع را چطور می شود توضیح داد؟
اسکندر مختاری - داشتن قنات در شهر و استفاده از آن، فرهنگ خاص خودش را داشت. مثلاً فرض بفرمایید قنات حاج علیرضا. یادم میآید در سال ۵۳–۵۴ که ما در دفتر فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در محله سرچشمه بودیم، در کوچه میرزا محمود. همین خانه ای که الان ایکوموس در آن مستقر است. در خانه بالایی ما، قنات حاج علیرضا آشکار میشد، بعد دوباره پنهان میشد و وارد حیاط شمالی خانه قوام میشد. سپس از حیاط جنوبی هم آشکار و پنهان میشد و به ساختمانهای پایینتر میرفت. این آب، آب پاکی بود؛ بو نمیداد و هم برای آبیاری هم برای شستوشو قابل استفاده بود.
علی اعطا – و الان چه وضعی دارد؟
اسکندر مختاری - یک زمانی در اواخر دوران پهلوی، معاودین عراقی به ایران آمدند. از فرهنگ متفاوتی آمده بودند. کسانی بودند که آنها را از عراق اخراج کردند، آمدند در محله ساکن شدند. رفتند کوچه مروی و بعد آمدند در اطراف خانه قوام ودر محله عودلاجان مستقر شدند. نوع مواجهه آنها با این آب، اساسا با فرهنگ استفاده از قنات سازگار نبود. آب قنات خراب شد.
علی اعطا – چرا؟
اسکندر مختاری - خب، بعضا به اندازه کافی رعایت نمیکردند. آب پاکیزه نمی ماند. چون آن بالا آب یک بار آشکار و پنهان میشد، این معاودین تازه وارد به محله در این آب شستوشو میکردند میکردند و حرمت آب را نگاه نمیداشتند آب با کثیفی همراه میشد و دیگر قابل استفاده نبود.
علی اعطا – نمی شد به آنها آموزش داد؟
اسکندر مختاری - موضوعی نبود که بشود آموزش داد که رعایت بشود. این موارد یکی دو تا نبود. ضمن اینکه اهمیتش به اندازه امروز نبود، چون آب لولهکشی بود و کمبود آب به این صورت نبود. یک بههمریختگی به وجود آمده بود. مثلاً فرض کنید در همسایه شمالی ما قبل از این، آقای مهدوی زندگی میکرد که امام جماعت مسجد سپهسالار بود. آنها خیلی خانوادههای با حسابوکتابی بودند. اما برخی کسانی تازه که آمده بودند اصلاً به این چیزها توجه نداشتند. ما پیشتر خیلی از این آب استفاده میکردیم؛ مثلاً دست و صورت میشستیم. اما بعدها این آب آلوده شده بود.
علی اعطا - و بعد این وضع تا کی ادامه پیدا کرد؟
اسکندر مختاری - ادامه پیدا کرد. خانهها خودشان را از قنات محروم کردند. ساختوسازهای جدید خودشان را محروم میکردند. خانههای قدیمی هم خودشان را محروم کردند. ولی در مواردی مثل آبیاری مثلاً کاخ گلستان وضع فرق میکرد. اینها داستان دیگری داشت.
علی اعطا – خب تأمین آب جایگزین را به چه ترتیبی انجام میدادند؟ صرفا موضوع لوله کشی مطرح بود یا راه های جایگزین دیگری هم مطرح شده بود؟
اسکندر مختاری - اصلاً دیگر نیازی نبود! با لولهکشی دچار یک سرمستی شدیم. اصلاً فکر نمیکردیم که این آب لولهکشی گران است. هیچکس تا ۱۰ سال اخیر فکر نمیکرد آب گران است، کم است، نمیشود درختها را رها کرد. الان ۱۰–۱۵ سال است شهرداری منطقه آمده و مثلاً در پارک بالا، همین خانه قوامالدوله، سر کوچه میرزا محمود وزیر از آب چاه لولهکشی کرده و به خانه قوامالدوله میدهد که هر وقت خواستند به درختها آب بدهند. یعنی شهرداری هم رفته به سمت سیستمهای جایگزین.
علی اعطا – به نظر شما در همان مقطع چطور باید عمل می شد؟ الان که از یک فاصله زمانی قضاوت میکنید، فکر می کنید چه باید می شد؟
اسکندر مختاری - ما نباید از قنات دست میکشیدیم. ما نباید بیتوجه میشدیم به مسیر قناتها. در سال ۱۳۶۵ ما برای تعاونی مسکن کارکنان سازمان حفاظت آثار باستانی، زمینی در پونک گرفتیم که برای پرسنل خانه بسازیم. آنجا شهرداری منطقه ۵ از ما تعهد گرفت که سه میله چاه قنات سردار در زمین قرار دارد و باید امکان بازدید داشته باشد. توی پروانه هم نوشته بودند. حتی شهرداریها اداره قنوات داشتند. توی پروانه مینوشتند که اگر مظهر قنات در زمین کسی بود، باید امکان بازدید داشته باشد. در آن سال این را تعهد گرفتند از ما و در پروانه ساختمانی قید کردند. خب، بنابراین شهرداری یک سیستم داشت برای نگهداری قنات. ولی از یک زمانی دیگر اینطور نبود. اما جاهایی که هنوز از قنات استفاده میکردند، پارک شهر بود، کاخ گلستان بود، فضاهای عمومی و درختهای خیابانها بود.
علی اعطا - این اداره قناتها تا چه زمانی در شهرداری وجود داشت؟
اسکندر مختاری - ببینید جایی که الان معاونت شهرسازی است؛ پایینترش یک کوچه است که دبیرخانه کمیسیون ماده ۵ انجاست. جنوب کوچه یک ساختمان هست که یک طرفش به خیابان ایرانشهر و طرف دیگرش به خیابان طالقانی میرسد. آن ساختمان بود. واحدی بود که با این اداره در منطقه... ببینید اینها یک سری میراب داشتند. همین الان هم بعضیشان ممکن است باشند. آنها حافظه این شهرند که دارد از دست میرود. این میراب ها حامل بخشی از حافظه این شهرند.
علی اعطا – در مورد کاخ گلستان اشاره کردید ...
اسکندر مختاری - دردناکترینش برای کاخ گلستان وقتی بود که ایستگاه مترو مرکزی (تقاطع خط یک و دو) را میخواستند بکشند. مسیر قنات مهرگان و قنات ناصری قطع شد. آقای مهندس احمد مالکی که کتاب «قناتهای تهران» را نوشته را صدا زدند و گفتند: «بیا این مسیر قنات را از اینجا قطع کن که ما بتوانیم کار را انجام دهیم.» میشد با شترگلو قنات را برگرداند ولی در واقع مسئولین اجرایی نپذیرفتند. در مورد قناتهای تهران، مترو حساسیت ندارد که آنها را به حالت قبلی برگرداند. من الان حرفم این است: حتی برای ساختمانهایی که پنج طبقه زیرزمین میدهند، بیشتر این زیرزمین ها در مسیر قنات ها قرار می گیرند و آنرا قطع میکنند. خب، این را می توانند الزام بگیرند از مالک که آن را به مسیر قبلی برگرداند. ساختمانش را که ساخت، با یک شترگلو آن را برگرداند به مسیر قبلیاش. الان مثلا قنات خانم فخرالدوله در شمیران مسیرش را یک برج قطع کرده پمپاژ می شود توی جوی آب. هر جایی که ساختمان عمیق میخورد به قنات، این آب ها را پمپاژ میکنند توی فاضلاب! درختهای کاخ گلستان در اثر این سهل اگاری خشک شدند. درختهای آن چهارباغ شاه عباسی را می گویم دیگر نیستد. روبروی عمارت تخت مرمر، این آب قنات کم شد و خشک شد. یا مسیر را منحرف کردند. به هر حال این توسعه به شهر صدمه زد. فاجعهبارترینش خشک شدن چشمه علی شهر ری بود. محل تغذیهاش کوههای بیبی شهربانو است . وقتی آن خط مترو آمد این اتفاق افتاد. مترو آمد از شرق دژ رشکان عبور و مسیر را قطع کرد . احساس مسئولیتی در کار نبود. یک اتفاق بد افتاده برای این شهر. این چشمه تا ۷۰۰۰–۸۰۰۰ سال پیش (یعنی از هزاره ششم پیش از میلاد) محل سکونت انسان بوده . مادر ری، مادر تهران! یک تمدن چند هزار ساله کنار این چشمه به برکت آب شکل گرفته بود. الان هم که بالاخره یک تفرجگاه زیبا بود. بچههای محل همیشه آنجا شنا میکردند. خشک شد خشک . با بخردی ما باسهل انگاری ما.
علی اعطا - خب، اگر برگردیم به وضعیت خیابان فلسطین و درختهایی که وضعیت خوبی ندارند. امروز کمی درباره زمینههای این اتفاق صحبت کنیم. چه شده که این روند تدریجی بوده (نه دفعی) و الان بخشی از آنها هنوز سالم یا نیمهجان هستند. برای درختانی که هنوز نیمهجاناند، چه میشود کرد؟ ابتدا یک آسیبشناسی داشته باشیم که چه زمینههایی باعث شده به این وضعیت دربیایند.
اسکندر مختاری - ببینید، در یک کلمه: آسیب اصلی در اثر بیتوجهی است. چیزی که میتواند اینجا را نجات دهد، «توجه» است. از خیابان بلوار کشاورز به سمت جنوب، این کوریدور درختان سبز وجود داشت. منابع تغذیه آب چه بود؟ یکی خود نهر کرج، یکی قنات جلالیه. آدرسها این است. شما همیشه این خیابان را سرحال دیده بودید. اتفاقی برای این دو منبع تغدیه افتاده؟ البته نهر کرج، خیلی وقت است برایش این اتفاق افتاده. بیشتر آب راکد دارد تا جاری. اصلاً معلوم نیست از کجا آب می گیرد! از کرج آبی نمیآید. قنات جلالیه؟ من نمیدانم چه بر سرش آمده. حتی در خیابان سهیل (که الان شده نادری) موازی خیابان فلسطین به سمت شرق آن (که الان پر درخت است) همیشه نهری پرآب بود. الان میگویند پساب سازمان آب است من نمیدانم برای قنات جلالیه چه اتفاقی افتاده. ولی تصورم این است که این اتفاق با عبور خط مترو بیربط نیست. چون برای تونل مترومجبورند به عمق بروند و به جایی میرسند که مسیر قنات ها قطع می شود. شهرداری تهران است که وظیفه احداث خطوط مترو را برعهده دارد و شهرداری مناطق در درجه دوم مسئولیت نگهداری درختان را دارند نباید بگذارند مسیر قنات ها مسدود شود . مثلاً الان بلوار کشاورز درختاانش خیلی خوب نگهداری میشوند. همیشه نگاه میکنم لذت میبرم. حتی بعضی وقتها میگویم: «دیگه اینقدر اینجا درخت نکارید!» خواناییاش از بین رفته. چون متراکم شده. زیبایی اش به آن خوانایی بود. اینقدر بوته کاشته شده که دیگر خوانا نیست. آنجا باید کمی برگردد به حالت قبل. درختان جنوب بلوار کشاورز هم همینطور. ولی به نظر من اتفاق حاد از تقاطع بزرگمهر به پایین افتاده: در خیابان فلسطین بعد از خیابان انقلاب تا خیابان جمهوری. جالب اینجاست که از خیابان جمهوری به سمت جنوب (به سمت خیابان امام خمینی که پردیس حکومتی آنجاست) باز هم درخت ها سالم است! بررسی تخصصی این موضوع این کار من نیست. این کار یک آدمی است که تخصص محیط زیستی دارد.
علی اعطا - پیشنهاد شما برای وضعیت درختان خیابان فلسطین چیست؟ موضوع به چه ترتیب باید پیگیری شود؟ فکر میکنید چطور باید موضوع را دنبال کرد تا لااقل درختانی که هنوز حیات دارند، وضع بدتری پیدا نکنند؟
اسکندر مختاری - به نظر من گام اول این است که یک مطالعه انجام دهیم: این درختان در چه شرایطی هستند؟ برای درختان خیابان ولیعصر ما این کار را کردیم: درختان کهن داشتیم، خشکشده داشتیم، قطعشده داشتیم. همه را آمار گرفتیم (سال ۹۵ که من منتشر کردم). در ایسنا خانم کارگر آوردند اینجا هم عنوان کردم که چطور مثلاً درختان غیر چنار، چنار جوان... همه را در سال ۹۵ در یک درس به نام «میراث شهری» با دانشجویان سر شماری کردیم. رفتیم با دانشجوها خیابان ولی عصر را کار کردیم. یک گروه روی ارزش های عاطفی کار کردند، یک گروه روی فضای فرهنگی، یک گروه روی کاربری عمومی، یک گروه روی سکونت و یک گروه روی درختان. قسمتی از آن در کتاب آمده به اسم «بنیانهای خیابان ولیعصر». ببینید در مورد خیابان ولیعصر، استدلال من این بود که ولیعصر حاصل یک طرح شهری نبوده؛ بلکه یک خواسته حکمرانانه بوده. حتی خواسته حکومتی هم نبوده. من در آن کتاب ثابت میکنم که اگر خانه رضاشاه (که از کوچه کنار بیمارستان سینا میآید به جایی که الان کاخ مرمر است) جای دیگری بود، این مسیر تغییر میکرد. از وقتی که او به سالاریه امد (در محل کاخ مرمر فعلی) و مدتی بعد باغی را در سعد آباد خرید که ییلاق و قشلاق کند برای رفت و امد بین این دو خانه دچار مشکل بود و مجبور بود از د. احداث خیابان ولیعصر اخل شهر به دروازه دولت برود و از آنجا از طریق جاده شمیران خود را به سعد آباد برساند این راه را آسان و کوتاه کرد. خندق شمال شهر را پرکردند و جاده جدید شمیران را ساختند و نامش را گذاشتند جاده پهلوی.
علی اعطا – در مورد تاریخچه خیابان فلسطین چه نکاتی می شود گفت؟ این خیابان، قدیمی است ولی یک بافت ارگانیک ندارد و از این جنبه قابل توجه است.
اسکندر مختاری - خب خیابان مهمی بوده. گفتم: آن بالا تر اراضی جلالیه بود. قسمت جنوبیتر مال فرمانفرما و حشمتالدوله. اینجا یک خیابان موازی ولیعصر بوده . ولیعصر توی باغهای انگور بوده اینجا هم یک راه بین اراضی . آب فرمانفرما (قنات فرمانفرما) آمد و این باغ ها را آبیاری میکرد... بنابراین این قسمت اراضی فرمانفرما و پر از باغ بوده. ابتدا این خیابان در میان آن باغ ها است. در دوره مظفرالدینشاه در نقشه ای که اردشیر زارع تهیه کرده این خیابان هست. پایینش میخورده به باغ کامرانمیرزا (که الان دانشکده افسری است). رضاشاه این اراضی را بتدریج در اختیار می گیرد. پس این یک خیابانی بوده در میان باغها. از جهت موقعیت شهری جایی مثل لواسانات فعلی تهران. چون زمین بزرگ بوده. خانوادههای پولدار میرفتند آنجا اما نظم هندسی داشت و ارگانیک نبود! افراز زمین اینجا اصلاً بر اساس توپوگرافی تقسیم اراضی صورت نگرفته. نقشه ۱۳۲۲ قمری را نگاه کنید (دو سال قبل از مشروطیت). میبینید مالکین زمینهای بزرگ، خیابانکشیهایشان را قبل از اینکه شهر توسعه یابد انجام داده اند. اینها مثلا زمینخوار های دوره قاجار بودند. مستوفی الممالک، فرمانفزما، ارباب جمشید، ارباب کیخسرو، اتحادیه و ....از ملاکین بزرگ اواخر قاجار بهحساب می آمدند.
علی اعطا – و این مجموعه اقدامات چه اثری روی ساختار این خیابان گذاشت؟
اسکندر مختاری - همانطور که گفتید خط و ربط خیابان فلسطین کاملاً هندسی است. چون قبل از هر اتفاقی، این اراضی تفکیک شده بود و هویت پیدا کرده بود. برای اینکه آدرس معلوم باشد، میگفتند: «بغل باغ حشمتالدوله، بغل باغ فلان...». ببینید الان بخش های جنوبی خیابان فلسطین جای حساسی است چون پردیس حکومتی است. حساسیت رویش زیاد است. یک اتفاقی که افتاده این است آن بخش نزدیک به پردیس حکومتی درختان وضعیت خوبی دارند. خیلی نکته مهمی است.
آبهای گمشده پایتخت در گفتگو با اسکندر مختاری طالقانی
قناتهای زنده تهران روانه فاضلاب میشونددر دل یکی از خشکترین سالهای تهران، آب برخی قناتهای تاریخی این شهر هنوز جاریست؛ اما نه در باغها و خانهها، بلکه در لولههای فاضلاب. در حالیکه شهر با بحران شدید کمآبی و افت سطح سفرههای زیرزمینی دستوپنجه نرم میکند، توسعه بیرویه شهری و نبود مدیریت یکپارچه، میراث آبی تهران را به مرز نابودی کشانده است. اسکندر مختاری طالقانی، پژوهشگر میراث فرهنگی از قناتهایی میگوید که هنوز میجوشند اما گمنام و بیثمر به فاضلاب میریزند.
بیانیه مؤسسه تهران، مطالعات کلانشهر؛ به قلم اسکندر مختاری
تاریخ و هویت شهر را به دست سوداگران نسپاریدبیانیه مؤسسه تهران، مطالعات کلانشهر؛ در ارتباط با شنیدههایی درباره تخریب ساختمان سینگر؛ تاریخ و هویت شهر را به دست سوداگران نسپارید
خیابان لاله زار تهران که زمانی پاتوق فرهنگی ایران بود و مملو از سینما و تئاتر و مرکز انتشارات هنری و فرهنگی، حالا دیگر حتی همان خیابان هم نیست. لاله زار تاریخ خود را از دست داد. نه دیگر از آن همهمههای فرهنگی این خیابان که در فیلمهای دهه ۴۰ شاهدش بودیم و نه از آن سالن تئاتر مشهور و سینماهای شهرت یافته و تاریخیاش نشانی مانده است.
زندان قصر در خطر است
چگونه میتوان یک مرکز فرهنگی معتبر را به نابودی کشاند؟ یادداشت اسکندر مختاریبه داد زندان قصر باید رسید. تجدید حیات زندان قصر در خطر است. چگونه میتوان یک مرکز فرهنگی معتبر را به نابودی کشاند؟ همین راهی که در حال حاضر برای مدیریت مرکز فرهنگی باغ موزه قصر رفتهاند، به راحتی میتواند یک مرکز فرهنگی را به انبار و لوکیشن تبدیل کند ...
پیشکسوت حوزه میراث فرهنگی در انتقاد به رنگ آمیزی بافت تاریخی تهران نوشت: دیشب خوابم نبرد از غصه عودلاجان که رنگ اش کرده اند!
اسکندر مختاری طالقانی پژوهشگر میراث معماری درباره ساختمان صداوسیما:
من از وزیر راه و شهرسازی تعجب میکنم که گفتند برای بازسازی آن مسابقه برگزار شود/ شوخی میکنند؟اسکندر مختاری از متخصصین برجسته میراث معماری درباره نحوه بازسازی ساختمان شیشهای میگوید: این ساختمان ارزش ثبت ملی هم دارد. در همین راستا باید عین به عین بازسازی شود. من از حرف وزیر محترم راه و شهرسازی تعجب میکنم که گفتند برای بازسازی آن مسابقه برگزار شود. برایم جای سوال است که آیا درباره این مسئله شوخی میکنند؟ مگر برای مرمت ساختمانی که ارزش ملی دارد، مسابقه میگذارند؟ این ساختمان باید عین به عین بازسازی شود. تکلیف این ماجرا روشن است.
اسکندر مختاری طالقانی هشدار میدهد
فروپاشی خیابان فلسطین؛ تاریخ عریان تهرانهر قدم در خیابان فلسطین (کاخ)، ورقزدنِ صفحهای از تاریخ تهران است؛ خیابانی که از دل باغها و قناتهای زنده برخاست و با خیابان ولیعصر پیوندی ناگسستنی یافت. امروز اما، خشکی و قطع درختان و فراموشی و تخریب هویت کالبدی، این محور قدیمی را در آستانه فروپاشی قرار داده است؛ خطری که به گفته اسکندر مختاری طالقانی، با ثبت ملی و حفاظت جدی شاید بتوان از ادامه روند آن جلوگیری کرد.