صورت بندی از چالش های حفاظت از ابنیه ارزشمند معاصر بنای معاصر؛ کلنگی یا میراث؟
در بحث حفاظت از میراث معاصر معماری با چند دسته چالش مواجهیم که البته مختص ایران نیســت. موضوع عمدتا تحت عنوان حفاظت از میراث مدرن شــناخته می شــود، اما ما در ایران به دلایلی آن را تعمیم می دهیم و می گوییم «معماری معاصر». به هر ترتیب، می خواهم به اختصار به این چالش ها اشــاره و ســعی کنم صورتبندی اولیه ای از آنها در قالب چالشهای فنی، چالشهای حقوقی، چالشهای اقتصادی، چالشهای اجتماعی-فرهنگی و چالشهای مدیریتی ارایه دهم.

در بحث حفاظت از میراث معاصر معماری با چند دسته چالش مواجهیم که البته مختص ایران نیســت. موضوع عمدتا تحت عنوان حفاظت از میراث مدرن شــناخته می شــود، اما ما در ایران به دلایلی آن را تعمیم می دهیم و می گوییم «معماری معاصر». به هر ترتیب، می خواهم به اختصار به این چالش ها اشــاره و ســعی کنم صورت بندی اولیه ای از آنها ارائه دهم.
چالش های فنی
وقتی از کارشناســان مختلف فعال در این حوزه ســؤال می کنیم، می بینیم توافقی بر معیارهای ارزشــیابی وجود ندارد. گروه های تخصصی مختلف دیدگاه هــای متفاوتی دارند. مقالات متفاوتی را مطالعه کرده ام که درباره همین معیارهای ثبت و ارزش گذاری برای سبک ها بحث می کنند و مثلا کار آقــای دکتر مختاری در کتاب میراث معماری مدرن ایران، یا کارهای دیگری مانند کار آقایان دکتر حناچــی، دکتر مظاهریان و دکتر هادی نادری با عنوان «فرایند ارزیابی میراث معماری و بررســی آن در آثار ایران» مقایســه کرده ام. اینها از نظر نوع نگاه به معیارها معمولا تفاوت هایی دارند، علی رغم اینکه سال هاســت متون تئوریک درباره ارزش گذاری معماری مدرن یا معاصر داریم. مثال در یکی از بیانیه های DOCOMOMO، این موضوع به ارزش های محیط زیســتی پیوند زده شده است. به نظر می رســد اشــتراک نظری در مورد این معیارها وجود ندارد؛ چون جریان زنده ای است و مدام در حال تغییر و تحول. ساختمانی تخریب می شود؛ گروهی می گویند این بنا باید حفظ می شده، اما گروهی دیگر چنین نظری ندارند. چنین اختلاف نظرهایی وجود دارد. یا گروهی از کارشناسان معتقدند قطعا باید حفظ شود، گروه دیگری ممکن است تلقی متفاوتی داشته باشند.
چالشهای حقوقی
بحــث حقوق مالکانه در برابر نهاد قانونی صدور پروانه (شــهرداری ها) مســئله ای نیســت که به راحتی شهرداری بتواند در برابر آن مقاومت نشان دهد. اطمینان دارم آقای مهندس گلپایگانی در دوره ای که معاون شهرداری تهران بودند، شاید مجبور شدند برخلاف میل باطنی برای تخریب برخی بناها مجوز دهند؛ زیرا بر اساس قوانین، این یک حق مالکانه محسوب می شود و اگر بنایی ثبت نباشد، شهرداری الزام دارد پروانه بدهد. نهایتا اگر شبهه ارزشمندی وجود داشت، از میراث استعلام می شود. اما در نهایت، شــهرداری باید در زمان مشخصی مجوز را صادر کند. این مسئله، یک چالش حقوقی است که در برابر حفاظت از آثار ارزشمند معاصر وجود دارد.
چالشهای اقتصادی
جریان پرقدرت ساخت وساز، جریانی نیست که کنشگران میراث فرهنگی به راحتی بتوانند در برابر آن مقاومت کنند. صنعت ساختمان یا اقتصاد مسکن (که بخش عمده آن در کشور ما ساختمان های مسکونی است) به عنوان یکی از پیشران های اقتصادی شناخته می شود. در بسیاری از کشورها ممکن است سهم کمتری از اقتصاد وابسته به ساخت وساز یا اقتصاد شهری باشد. این موضوع باعث ایجاد سدی محکم در برابر حفاظت از بناهای ارزشمند معاصر می شود.
چالشهای اجتماعی-فرهنگی
ایــن موضوع تا حدی به فرهنگ عمومی ما برمی گردد. در جامعه غیرمتخصص معموال در مورد ارزشــمندی یک بنای قاجاری اتفاق نظر وجود دارد که باید حفظ شود و نباید تخریب شود. هر کسی نســبت به تخریب آن اعتراض خواهد کرد. اما تلقی عمومی نســبت به بناهای قرن اخیر این نیست. بنای قاجاری را کســی «کلنگی» نمی نامد، اما بنای ساخته شــده در قرن گذشته را معموال به عنوان بنای کلنگی می شناسند. بعضا حتی کارشناس رسمی دادگستری (وقتی قاضی برای اظهارنظر ارجاع می دهد) ممکن است کلنگی اعلام کند، حتی اگر قدمت آن مثال ۱۳۱۰ یا ۱۳۲۰ باشد. آخرین نمونه ای که با آن مواجه شــدیم و گزارشی هم منتشر شد، خانه طراحی شده توسط هوشنگ سیحون در الهیه بود که شنیدم کارشناس دادگستری آن را کلنگی و فاقد ارزش های حفاظتی دانسته است. بنابراین، در تلقی عمومی، بناهای صد ســال اخیر واجد ارزش شــناخته نمی شــوند تا مقاومت اجتماعی ایجاد کنند و حساسیت عمومی را برانگیزانند.
چالشهای مدیریتی
وزارت میــراث فرهنگــی جایگاه خاص خــود را در این موضوعات دارد، امــا نهادی که مواجهه مســتقیم تری با موضوع دارد، شــهرداری است. شــهرداری ها به لحاظ نهادی در بحث حفاظت از میراث معاصر، در موقعیت «تعارض منافع» قرار دارند. تعارض منافع موقعیتی است که یک شخص حقیقی یا حقوقی هم زمان در دو موقعیت قرار دارد که منافع متعارض ایجاد می کند. شهرداری باید از تخریب و نوســازی کســب درآمد کند و هم زمان از این نهاد می خواهیم ترتیبی اتخاذ کند که از این بناها حفاظت شوند. این یک موقعیت تعارض منافع است. این مسئله موجب می شود نتوانیم انتظار داشته باشیم شهرداری ها کنش فعالانهای داشته و به این جریان کمک کنند.
با وجود این پنج دســته چالش که شاید بتوان چالش های دیگری هم به آنها افزود، ممکن است از این صحبت ها نتیجه بگیریم که حفاظت از بناهای ارزشــمند معاصر امری غیرممکن اســت. اما نظر من این نیســت. این چالش های کمابیش در مواجهه با میراث معاصر در همه کشورهای مطرح است و راه حل های مختلفی برای آنها پیشنهاد شده یا می تواند تا حدودی به امر حفاظت کمک کند و راهکار الزاما ثبت بنا و حفاظت محض نیســت. مثلا یکی از اقداماتی که در کشــور فرانســه انجام می شــود، این است که بخشــی از این بناها از دامنه حفاظت اجباری خارج می شوند، یعنی تلاشها فقط به این امر معطوف نیست که ثبت بنا صورت بگیرد. یعنی صرفا نگاه ها به الزام قانونی-حقوقی به قصد حفاظت نیست، اما به این گونه بناها «لیبل» یا برچسب میراث معاصر یا مدرن زده می شود. این کار با هدف تأثیرگذاری بر وجدان اجتماعی، به طور مشــخص به افکار عمومی انجام می شــود. ایــن کار ضمن تأثیرگذاری بر وجدان مالک، با اعطــای امتیازاتی (مثال امکان بهره برداری های دیگر یا اســتفاده از فضابندی های انعطاف پذیر معماری مدرن برای فعالیت های مختلف) همراه است. این روش تا حدی موفق بوده اســت. البته راه حلهای قطعی وجود ندارد، اما به عنوان مثال، ما در ایران روی بخــش ترویجی خیلی کم کار می کنیم. فعالیت ترویجی کنشــگران نیز در این امر بســیار مؤثر اســت. اگر کنشــگران نبودند، از خیلی از مسائل (مثل در خطر تخریب بودن فلان بنا یا موضوع خانه ســیحون) بی اطلاع می ماندیم. تصور می کنم این طرح که در پژوهشگاه میراث فرهنگی و متعاقب مصوبه شورای پنجم شهر تهران و اقدام شهرداری انجام شده است، باید انتشار عمومی پیدا کند. اگر هدف از تهیه این گزارش پژوهشی انتشار عمومی نباشد، به نظرم آن هدف فرهنگی و ترویجی اصلی محقق نخواهد شد. ضمن اینکه نمی توان چالش اقتصادی را به طور کامل حل کرد. کاری که می توان کرد، همسوکردن حداکثری منفعت عمومی و منفعت خصوصی (منافع مالک) است. این کار جز با اعطای امتیازاتی به مالک برای نگهداری بنا و تحریک وجدان عمومی و وجدان خود مالک نسبت به ارزش های بنا به نظر من میسر نیست. به این اقدامات می توان موارد دیگری نیز افزود که به گمانم در سال های اخیر، زمینه های مناسبی برای انجام آنها فراهم شده است./شرق
گفتوگو با نگار منصوری، مرمتگر و پژوهشگر میراث معاصر معماری
بناهای تاریخی؛ از «حفاظت موزهای» تا «احیای مشارکتی»در گذر از ثبت صرف بناهای تاریخی به احیای هدفمند، تحول رویکردهای حفاظت از میراث معماری ایران چگونه شکل گرفت؟ از نخستین جرقههای تغییر کاربری بناهای تاریخی در دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی با پروژههای پیشرویی مانند هتل شاهعباسی اصفهان تا مشارکت بخش خصوصی در دهه ۷۰ و تبدیل کاروانسراها به مراکز گردشگری، مسیری پرچالش و نوآورانه طی شده است. نگار منصوری، مرمتگر و پژوهشگر میراث معاصر معماری، در این گفتوگو با ما به واکاوی این تحولات میپردازد. از نگار منصوری اخیرا کتاب «یک سده معماری در عمارت تهران» در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران منتشر شده است که حاصل یک طرح پژوهشی است. او پیشتر نیز کتاب «معماری رلان دوبرول» را با همکاری بیژن شافعی و ناهید بریانی و کتاب «معماری پل آبکار» را به همراه بیژن شافعی در مجموعه مطالعات معماری دوران قاجار تألیف و منتشر کرده و در تألیف کتاب «بازار تهران» با دکتر اسکندر مختاریطالقانی همکاری داشته است.