خشک آمد کشتگاه من…
نیما یوشیج در بزنگاه مهمی از تاریخ ایران ظهور کرد که ادبیات ما نیاز به نوشدن و تحول داشت. او با نبوغ و شهامت بسیارش تجربههای پیشین را با خلاقیت خویش آمیخت و شالودهی این تحول را بنیان نهاد.
اگرچه نوگرایی او در شعر بیشتر در شکستن قوالب و گسترش آزاد اوزان کهن جلوه میکرد، اما درحقیقت او بود که هم در نظریات ارزشمندش و هم در اشعار ماندگارش بر مضمون و زیباییشناسی شعر ایران نیز تأثیر شگرفی گذاشت و افقهای تازهای را پیش روی ادبیات معاصر گشود و بهحق مبدأ و سرچشمهی شعر مدرن ایران بهشمار میآید.
نیما یوشیج هم مثل بسیاری از بزرگان عمر زیادی نکرد و در ۶۲سالگی جهان را ترک کرد. او در یوش و تهران زندگی میکرد.
دیماه ۱۳۳۸ در یوش بود که به علت سرمای شدید، به ذاتالریه مبتلا شد و برای معالجه به تهران برگشت ولی درمان تاثیری نداشت و درست در چنین روزی، ۱۳دیماه، درگذشت.
به بهانه سالروز درگذشت نیما، تصاویری از خانهی او در منطقه شمیران که موزه شعر نوین ایران شده است، ببینید و بشنوید:
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گر چه میگویند: «میگریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست
و جدار دندههای نی به دیوار اطاقم
دارد از خشکیش میترکد
ـ چون دل یاران که در هجران یاران ـ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟