آرامستانهای جدید تهران و مساله توسعه طولی شهر
مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) از تملک و احداث چهار آرامستان جدید در مناطق ۴، ۱۵، ۱۸ و ۲۲ شهر تهران خبر داد. اما علاوه بر نیاز شهر به آرامستان جدید، این خبر در حوزه مدیریت توسعه آتی شهر قابل نقد و بررسی است. سوال مهم این است که نقش مکانیابی آرامستانهای جدید در توسعه حریم شهر تهران توسط مدیریت شهری پیشبینی شده است؟
▫️فرنوش مخلص؛ دکتری منظرشهری
از نشانههای گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها، افزایش وسعت و یا تعداد آرامستانهای یک شهر است. کلانشهر تهران با گسترش طولی (شرقی-غربی) و وسعت پهنه جغرافیایی آن در ساخت مجموعههای سکونتگاهی به نام مناطق بیستودوگانه شهر و نیز به دلیل افزایش روزافزون جمعیت، ضرورت تعیین آرامستانهای جدید را مطرح کرده است.
جواد تاجیک، مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س)، از تملک و احداث چهار آرامستان جدید در مناطق ۴، ۱۵، ۱۸ و ۲۲ شهر تهران خبر داد. اما علاوه بر نیاز شهر به آرامستان جدید، این خبر در حوزه مدیریت توسعه آتی شهر قابل نقد و بررسی است.
کلانشهر تهران از مجموعه شهرهای بزرگ ایران است که در پهنه وسیع جغرافیایی، حریم آن به صورت طولی تعریف شده است. به دلیل تمرکزگرایی سیاسی-اقتصادی و نیروی انسانی، از کلانشهرهای پرجمعیت و جاذب جمعیت در کشور است. به تناسب افزایش جذب جمعیت، حاشیهنشینی و سکونتگاههای غیررسمی در آن نیز افزایش مییابد. سؤال مهم این است که اولویت انتخاب حاشیهنشینان و یا کمتوانهای اقتصادی در کدام بخش شهر بیشتر خواهد بود؟ نقش مکانیابی آرامستانهای جدید در توسعه حریم شهر تهران توسط مدیریت شهری پیشبینی شده است؟
در این نقد، دو موضوع مهم قابل بررسی است:
• آرامستان یا قبرستانهای شهری، "فضاهای عمومی ناگفته" شهر هستند.
• فضاهایی هستند که "حدود و قلمرو نامرئی شهر" را در مدیریت و برنامهریزی توسعه آتی شهر تعریف میکنند.
در فرهنگ ایران، گورستان (آرامستان) همیشه در فضای بیرون و با فاصله از شهرها مکانیابی میشده است. قبرستان، به دلیل همراهبودن با ذات مرگ و غم، بخشی نجیب و بدون حاشیه در شهرها و زیستگاههای اجتماعی است.به دلیل ذات سکوت و غم این مکان، نوع حضور اجتماع در آن متفاوت از دیگر مکانهای عمومی شهر است و به نوعی فضاهای عمومی ناگفته یا غیررسمی در شهر به شمار میآیند که در آن آیینهای خاصی جاری است. قدمت یک قبرستان، روایت تاریخی از تمدن و حیات شهر است که سنگ قبرها سند آنند.
مروری تاریخی بر مکانیابی آرامستانهای شهر تهران، علاوه بر شناسنامه تاریخ شهر، نشان میدهد که این مکانها، آیندهنگری در تعیین قلمرو توسعه آتی شهر بهشمار میآمدهاند. به این مفهوم که شهر در جانبی که آرامستان قرار داشته، توسعه بیشتری یافته و پس از آن این مکان به عنوان مکانی آیینی و قابل احترام در قلمرو داخلی شهر قرار میگرفته است. از این زمان، گورستان به عنوان مکان آیینی-تاریخی شهر شناخته میشده؛ اما به گونهای متروک به حال خود رها شده و اثری از پویایی فضای شهری در آنها دیده نمیشود. نمونههای بارز آن گورستان دولاب، ابن بابویه، ظهیرالدوله و ... در تهران است. اما همه روایت گورستانه، تاریخساز بودن آنها از حیث قدمت نیست. در هر دوره، تحولاتی در برداشته که جهتساز توسعه شهرها بودهاند. گورستان قدیمی شهر به مکان تاریخی تبدیل شده و گورستان جدیدی در خارج از قلمرو شهر تعیین میکردهاند. این چرخه در تاریخ ادامه داشته و به عنوان یک میل راهنما در توسعه حریم شهر عملی کرده است. در این توسعه لایههای مختلف اجتماعی نیز سیال بودهاند تا از جوارنشینی آرامستان به شهروندنشینی محلهها در بستر شهر به ثبات رسیدهاند.
آرامستانها در اکثر شهرهای امروز ایران، به فضاهایی باز در مقیاسهای کلان و خارج از شهرها تبدیل شدهاند. این فضاها، مکانهای منظرین و بیواسطه فرهنگ و آیین هر منطقه هستند. به واسطه نوع کارکرد و ارتباط مستقیم فرهنگی، عاطفی و آیینی اجتماع با آن، از فضاهای پرتردد و نسبتاً امن در شهر به شمار میآیند. فضاهایی که از اقشار مختلف اجتماع در آن حضور داشته و به سبب ترددهای مستمر در سطوح اجتماعی مختلف، فعالیت و جریان اقتصادی غیررسمی در آن شکل گرفته است. این جریان اقتصادی، پتانسیل بسیار مهمی در جذب جمعیت جویای کار با اقتصادی خرد و اما با گردش مالی پایدار است. از طرفی به واسطه تردد پیوسته به آن و حضور فعال مردم در فضای گورستان، از حیث دسترسی به شهر از شبکههای فعال حملونقل عمومی و ارتباطی نیز برخوردارند.
بنابراین در یک فرایند توسعه شهری، به دلیل شرایط دسترسی به شهر، امنیت، اقتصاد و شکلگیری امکانات حداقلی برای زیست، اطراف آرامستانها، اولین کاندیداهای جذب اجتماع مهاجر و یا کمتوان اقتصادی بوده و کمکم سکناگزینی در آن، از وجه غیررسمی، وجه رسمی و حقیقی به خود میگیرند.
از این جهت، آرامستانها یک پتانسیل و ظرفیت نامرئی برای توسعه شهر هستند که با اثربخشی وجه فرهنگی-آیینی اجتماع در این فضاها به صورت خودمحور، تدریجی و ناملموس، به مرور جزو حریم شهر تلقیمیشوند. به صورت "ناگفته و نانوشته"، این یک فرصت مناسب برای مدیریت شهری در توسعههای خارج از ظرفیت قلمرو شهرند؛ توسعهای که در تحلیل و نقد "گسترشهای غیرمجاز شهری" در روند بررسی قرار نمیگیرد و نادیده میماند.
بنابراین علاوه بر شرط دسترسی مناسب، اقتصاد و حضور مستمر مردم به این مکانها، عوامل مختلفی برای مکانیابی آرامستان مدنظر خواهد بود که در چشمانداز آینده شهر، نامرئی و ناگفته است:
۱. مکانی با پتانسیل ملموس و حقیقی: افزایش جمعیت و گسترش شهر خارج از برنامه در طرحهای توسعه؛
۲. فضاهای عمومی ناگفته و بیواسطه آیینی-فرهنگی شهر؛
۳. مکان جاذب سکونت و رسمیتدادن تدریجی و خومحور به سکونتگاههای غیررسمی و مهاجر؛
۴. تعیین قلمروهای ثانویه و خارج از برنامههای توسعه شهر برایتوسعههای آینده در گسترشهای افقی خارج از برنامه؛
۵. وجهی از عوامل توسعه خارج از برنامه که به دلیل وجه ذهنی و بعد آیینی-فرهنگی آن در نقدهای عملکرد مدیریت شهر نادیده میماند.
توسعه طولی تهران و افزایش مجموعه مناطق و شهرهای ملحقشده به آن،خارج از ظرفیت مدیریت شهر و از معضلات آن است. با وجود تعیین چهار آرامستان جدید در مناطق ۴، ۱۵، ۱۸ و ۲۲ و روی محور طولی توسعه شهر، در آینده، حریم نامرئی و نانوشته شهر چگونه توسعه مییابد؟
آیا مناطق نامبرده، ظرفیت و توان جذب جمعیت بیشتر و پاسخ به تغییرات ساختار فعالیتی-اجتماعی را خواهند داشت؟
چراغ هشدار توسعه نامرئی و نانوشته در محور طولی تهران و تحولات ساختاری آتی در مناطق چهارگانه میزبان آرامستانها، روشن شده است!