۲۴ فروردین ۱۴۰۴
کد خبر: 4422
یادداشت ملیحه شاه ولی، پژوهشگر و کنشگر حوزه شهری

از چهارراه خیابان تا فید اینستاگرام؛ فرسایش بی‌وقفه سرمایه‌های اجتماعی

نخستین‌بار در سال 2011 به ابتکار «کنسرسیوم کودکان خیابان» دوازده آوریل، «روز جهانی برای کودکان خیابان» نام‌گذاری شد...

از چهارراه خیابان تا فید اینستاگرام؛ فرسایش بی‌وقفه سرمایه‌های اجتماعی

نخستین‌بار در سال 2011 (1390 ش.)، به ابتکار «کنسرسیوم کودکان خیابان»، دوازده آوریل، «روز جهانی برای کودکان خیابان» نام‌گذاری شد. هدف نام‌گذاری این روز، دادن آگاهی‌ درباره‌ی پدیده‌ی نقض حقوق کودکان خیابان و آسیب‌هایی است که این کودکان در سراسر جهان با آن‌ها روبه‌رو هستند. این روز برای میلیون‌ها کودک در خیابان‌های سراسر جهان و پشتیبانان آن‌ها، زمینه‌ای فراهم می‌کند تا درباره‌ی حقوق‌شان سخن بگویند.

کنسرسیوم کودکان خیابان درباره‌ی هدف نام‌گذاری این روز می‌گوید:

با نام‌گذاری این روزِ جهانی برای کودکان خیابان، ما به دولت‌های سراسر جهان پیامی می‌فرستیم:

بیش‌تر این کودکان از حقوق سرشتی و ابتدایی خود، مانند مراقبت‌های بهداشتی، بهره‌مندی از عدالت هنگام آسیب دیدن، آزار و اذیت نشدن، محروم می‌شوند. (چیزهایی که برای بیش‌تر ما معمولی و در دسترس هستند.) این محرومیت می‌تواند و باید دگرگون شود.

اگرچه بیش‌تر کشورها «عهدنامه حقوق کودک سازمان ملل متحد» را امضا و تصویب کرده‌اند و برای ادغام همه این حقوق در قوانین ملّی خود متعهد هستند، همچنان حقوق کودکان در بسیاری از کشورها نقض می‌شود، و کودکان خیابان گروهی هستند که بیش‌ترین آسیب را می‌بینند.

کودکان کار در ایران به‌عنوان یکی از معضلات مهم اجتماعی و انسانی، همواره در کانون توجه نهادهای مدنی، رسانه‌ها، پژوهشگران و فعالان حقوق کودک قرار داشته‌اند. با نزدیک شدن به 12 آوریل ، تحلیل و ارزیابی وضعیت فعلی این پدیده در ایران، از منظر آماری، اجتماعی، حقوقی و انسانی، ضرورتی دوچندان می‌یابد. کودکی که به جای حضور در مدرسه، بازی و رشد طبیعی، ناچار به کار در خیابان، کارگاه‌های زیرزمینی یا مشاغل سخت می‌شود، نه‌تنها از حقوق اولیه انسانی خود محروم است، بلکه با خطرات جسمی، روانی و اجتماعی بسیاری مواجه می‌شود که آینده او و جامعه را تهدید می‌کند.

آمار دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد و این خود یکی از چالش‌های عمده در برنامه‌ریزی برای کاهش و کنترل این پدیده است. برخی گزارش‌های رسمی، مانند آمارهای مرکز پژوهش‌های مجلس یا سازمان بهزیستی، عددی بین ۳ تا ۷ میلیون کودک کار در سراسر کشور را اعلام می‌کنند.* این در حالی است که در شهر تهران، بنا بر گزارش سازمان‌های مردم‌نهاد، بین ۵۰ تا ۷۰ هزار کودک کار فعالیت می‌کنند** که بیشتر آن‌ها در حوزه جمع‌آوری ضایعات، دست‌فروشی، کار در کارگاه‌ها، و حتی فعالیت‌های خطرناک‌تری مانند کار در مراکز بازیافت زباله مشغول‌اند.

نکته قابل توجه آن است که بخش بزرگی از این کودکان، تابعیت ایرانی ندارند و در بسیاری از موارد، کودکان مهاجر افغانستانی هستند که به‌دلیل عدم برخورداری از مدارک هویتی معتبر، از خدمات آموزشی و بهداشتی محروم‌اند و هیچ پوشش حمایتی دریافت نمی‌کنند.

عوامل مؤثر در گسترش پدیده کودکان کار

۱. فقر اقتصادی خانواده‌ها: شاید مهم‌ترین عامل گسترش کار کودک در ایران، وضعیت اقتصادی نامناسب خانواده‌ها باشد. بیکاری یا درآمد پایین والدین باعث می‌شود کودکان نیز مجبور به مشارکت در تأمین هزینه‌های زندگی شوند. در بسیاری از خانواده‌ها، حتی درآمد کودک تبدیل به یکی از منابع اصلی گذران معیشت می‌شود.

۲. نبود نظام حمایت اجتماعی کارآمد: در ایران، حمایت‌های دولتی از خانواده‌های نیازمند یا آسیب‌پذیر به دلایل مختلف ناکارآمد یا ناکافی هستند. نبود یارانه‌های هدفمند، پوشش ناکامل بیمه‌های اجتماعی و کمبود مراکز حمایتی، باعث می‌شود خانواده‌ها بدون پشتیبانی مناسب، فرزندان خود را به بازار کار سوق دهند.

۳. مهاجرت و بی‌هویتی: همان‌طور که اشاره شد، درصد زیادی از کودکان کار، مهاجرانی هستند که از کشورهای همسایه به ایران آمده‌اند. نبود اسناد هویتی، اقامت غیرقانونی، نداشتن دسترسی به مدرسه و بیمه درمانی، باعث می‌شود این کودکان نه‌تنها از خدمات اجتماعی محروم باشند، بلکه در برابر سوءاستفاده کارفرمایان نیز بی‌دفاع‌تر از دیگر کودکان باشند.

۴. ضعف نظارت قانونی و اجرایی: علی‌رغم وجود قوانین صریحی در خصوص ممنوعیت کار کودکان زیر ۱۵ سال، اجرای این قوانین با چالش‌های جدی مواجه است. نظارت‌های کافی وجود ندارد، مجازات‌های بازدارنده اعمال نمی‌شود، و بسیاری از کارگاه‌های زیرزمینی یا کارفرمایان متخلف، بدون نگرانی از پیگرد قانونی به استخدام کودکان ادامه می‌دهند.

۵. فرهنگ و نگرش جامعه: در برخی مناطق کشور، همچنان کار کودک به‌عنوان امری عادی یا حتی «نوعی یادگیری مهارت» تلقی می‌شود. این نگاه سنتی مانع از پیگیری حقوقی و اجتماعی این مسئله شده و پذیرش اجتماعی آن را بالا می‌برد.

پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی کار کودک

کودکانی که به جای تحصیل و بازی، مجبور به کار در محیط‌های نامناسب هستند، با انواع خطرات جسمی روبه‌رو می‌شوند؛ از جمله:

آسیب‌های بدنی مانند بریدگی، سوختگی، مشکلات اسکلتی-عضلانی ناشی از حمل بار یا ایستادن طولانی‌مدت.

بیماری‌های مزمن ناشی از قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی یا زباله‌ها.

سوءتغذیه به‌علت درآمد کم و نداشتن رژیم غذایی مناسب.

از نظر روانی نیز، این کودکان دچار افسردگی، اضطراب، بی‌اعتمادی، پرخاشگری یا انزوا می‌شوند. فقدان تجربه‌های طبیعی دوران کودکی و احساس طردشدگی اجتماعی، اثرات بلندمدتی بر شخصیت و توانایی اجتماعی آن‌ها می‌گذارد.

در سطح اجتماعی، افزایش کودکان کار می‌تواند منجر به گسترش بزهکاری، افت تحصیلی عمومی، افزایش نرخ ترک تحصیل، و افزایش فاصله طبقاتی شود. در واقع، سرمایه اجتماعی کشور در حال فرسایش است.

وضعیت آموزش و دسترسی به خدمات حمایتی

بر اساس گزارش‌های موجود، بیش از نیمی از کودکان کار در ایران یا به مدرسه نمی‌روند یا از تحصیل بازمانده‌اند. در مواردی نیز کودکانی که به مدرسه می‌روند، به‌دلیل خستگی ناشی از کار، تمرکز کافی برای یادگیری ندارند. نداشتن مدارک شناسایی یا عدم ثبت‌نام رسمی، مانع ورود بسیاری از آن‌ها به سیستم آموزشی کشور می‌شود.

از نظر خدمات حمایتی، تعداد NGOها و خیریه‌های فعال در حوزه کودکان کار در حال افزایش است، اما همچنان این ظرفیت‌ها پاسخگوی حجم گسترده این مسئله نیستند. بیشتر برنامه‌ها جنبه درمانی دارند تا پیشگیرانه.

راهکارهای پیشنهادی

افزایش سرمایه‌گذاری دولت در خدمات اجتماعی: از جمله اعطای یارانه‌های هدفمند، بیمه درمانی رایگان، و حمایت مستقیم از خانواده‌های دارای کودک.

اجرای جدی قوانین حمایتی: برخورد قاطع با کارفرمایانی که از کودکان سوءاستفاده می‌کنند و ایجاد نهادهای نظارتی فعال در سطح محلی.

تسهیل دسترسی به آموزش رایگان و با کیفیت: ایجاد مدارس ویژه برای کودکان بازمانده از تحصیل، صدور مدارک هویتی اضطراری برای کودکان مهاجر.

تقویت برنامه‌های آگاه‌سازی عمومی: استفاده از رسانه‌ها، فضای مجازی، و برنامه‌های آموزشی برای تغییر نگرش مردم نسبت به کار کودک.

توانمندسازی خانواده‌ها: ارائه آموزش‌های فنی و مهارتی به والدین برای ارتقاء سطح درآمد و کاهش وابستگی به کار کودک.

کودکان کار در فضای مجازی؛ استثمار نوین در قالب محتوای سرگرم‌کننده

با گسترش چشم‌گیر استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، نوع جدیدی از کار کودک در حال ظهور است: کودکانی که در قالب ویدئوها و پست‌های اینستاگرامی، یوتیوبی یا پلتفرم‌های مشابه، برای جذب دنبال‌کننده و درآمدزایی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این کودکان اغلب توسط والدین یا سرپرستان خود وادار به ایفای نقش در محتوای سرگرم‌کننده، تبلیغاتی یا حتی بحث‌برانگیز می‌شوند؛ بدون آن‌که درکی از پیامدهای این رفتار یا حق انتخابی واقعی داشته باشند.

در بسیاری از این موارد، ظاهر فعالیت کودک ممکن است بازی، تفریح یا آموزش به نظر برسد، اما در واقعیت، آن‌ها ساعات زیادی از روز را صرف فیلم‌برداری، تمرین، تکرار و حضور در فضای مجازی می‌کنند. این روند، هم از نظر زمانی و هم روانی، کودک را تحت فشار قرار می‌دهد. برخی از این کودکان میلیون‌ها دنبال‌کننده دارند، اما هیچ سازوکاری برای تضمین حقوق مالی یا روانی آن‌ها وجود ندارد.

در کشورهای مختلف، بحث‌های حقوقی و اخلاقی درباره این پدیده بالا گرفته است. برای مثال، در فرانسه قانونی تصویب شده که والدین موظف‌اند درصد مشخصی از درآمد محتوای کودک را در حسابی ویژه و غیرقابل برداشت تا رسیدن به سن قانونی نگهداری کنند. اما در ایران، نبود قوانین شفاف درباره حضور و کار کودک در فضای مجازی، راه را برای استثمار گسترده هموار کرده است.

پیامدهای روانی این نوع کار کودک، مشابه کودکان کار سنتی است: اضطراب، وابستگی به تأیید دیگران، محرومیت از تجربه‌ی طبیعی کودکی، و فشارهای روانی ناشی از شکست یا افت بازدید. همچنین، کودکانی که زندگی‌شان به شکل عمومی در معرض دید قرار می‌گیرد، ممکن است در آینده با مشکلات هویتی، عدم حریم خصوصی و تبعات اجتماعی جدی روبه‌رو شوند.

از سوی دیگر، کاربران فضای مجازی نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. هر بار که یک ویدئوی کودک‌محور لایک یا بازنشر می‌شود، چرخه‌ی تقاضا برای این نوع محتوا تقویت می‌شود. پلتفرم‌ها نیز باید مسئولیت‌پذیر باشند و سیاست‌هایی برای محافظت از کودکان و نظارت بر محتوای مربوط به آن‌ها اتخاذ کنند.

کار کودک، صرف‌نظر از محیط وقوع آن—چه در خیابان و چه در فضای دیجیتال—نقض صریح حقوق کودکان است. زمان آن رسیده که با دیدی جامع‌تر به مسئله بنگریم و کار کودک در فضای مجازی را نیز به‌عنوان شکلی نوین از استثمار کودک به رسمیت بشناسیم و با آن مقابله کنیم.

پدیده کودکان کار در ایران نه‌تنها یک بحران انسانی، بلکه یک تهدید اجتماعی و توسعه‌ای است. ناتوانی در مدیریت این پدیده، باعث چرخه‌ای معیوب از فقر، نابرابری، و بی‌عدالتی خواهد شد. به مناسبت روز جهانی کودکان کار، ضروری است دولت، نهادهای مدنی، و مردم با همکاری و همدلی، برای ریشه‌کنی این معضل، برنامه‌های واقعی، فراگیر و پایدار تدوین و اجرا کنند. هر کودک، حق دارد کودکانه زندگی کند؛ وظیفه ماست که این حق را برای همه کودکان فراهم کنیم.

 

* و **. روزن‌آنلاین نمی‌تواند راسا این آمارها را تایید یا رد کند.

 

دیدگاه شما
منتخب سردبیر