گنجینه فراموش شده سوزندوزیهای ایرانی
در دنیای پرشتاب امروز که فرهنگها و سنتهای بومی به سرعت فراموش میشوند، سوزندوزیهای ایرانی بهعنوان گنجینهای ارزشمند و نماد هویت ملی، نیازمند توجه و احیاء هستند. شیوا تبرایی نظری، هنرمند و پژوهشگر برجسته در این حوزه، با تألیفات و تدریس خود به بررسی زیباییشناسی و معناشناسی سوزندوزیهای سنتی میپردازد و از اهمیت حفظ و ارتقای این هنر کهن در زمانهای که پوشاک صنعتی و مدگرایی بهسرعت در حال گسترش است، سخن میگوید. این هنر نهتنها نمایانگر تفکر و فرهنگ ایرانیان در اعصار مختلف است، بلکه میتواند در دوران معاصر بهعنوان نشانهای از تفکر سبز و پایداری در مد مورد توجه قرار گیرد.
در دنیای پرشتاب امروز که فرهنگها و سنتهای بومی به سرعت فراموش میشوند، سوزندوزیهای ایرانی بهعنوان گنجینهای ارزشمند و نماد هویت ملی، نیازمند توجه و احیاء هستند. شیوا تبرایی نظری، هنرمند و پژوهشگر برجسته در این حوزه، با تألیفات و تدریس خود به بررسی زیباییشناسی و معناشناسی سوزندوزیهای سنتی میپردازد و از اهمیت حفظ و ارتقای این هنر کهن در زمانهای که پوشاک صنعتی و مدگرایی بهسرعت در حال گسترش است، سخن میگوید. این هنر نهتنها نمایانگر تفکر و فرهنگ ایرانیان در اعصار مختلف است، بلکه میتواند در دوران معاصر بهعنوان نشانهای از تفکر سبز و پایداری در مد مورد توجه قرار گیرد.
به گزارش روزن آنلاین، «شیوا تبرایی نظری» هنرمندی است که سالها در زمینه انواع مختلف هنرهای سنتی و سوزندوزی پژوهش و فعالیت کرده است. او که مؤلف کتاب «سوزندوزیهای آسیانه میانه با محوریت بخارادوزی» است؛ دارای تألیفات بسیار زیاد در این زمینه است که زیباییشناسی و معناشناسی «نقش_نوشتارها» در سوزندوزیهای سنتی ایران، بررسی آثار سوزندوزی بر روی منسوجات موزه ملی ایران، معناشناسی و زیباییشناسی نقوش در گلدوزیهای سنتی ایران و بررسی سوزندوزیهای سنتی ایران بر روی پاپوشهای ادوار تاریخی ایران از جمله آنهاست. او همچنین مدرس دوختهای سنتی است و در حال حاضر عضو رسمی انجمن صنفی آرایههای تزئینی مد و لباس کشور است.
سابقه سنت و هنرهای سنتی به گذشتههای دور برمیگردد؛ زمانی که انسان زندگی کردن را آغاز کرد. بهطورکلی هنر و صنایعدستی علاوهبر کاربردشان در هر دوره تاریخی، زمینهای را برای بازنمایی بینش و تفکر یک ملت فراهم کردهاند. تحلیل نقوش نمادها و آرایههای بهکاررفته در سوزندوزیهای آسیای میانه، در انطباق با نقوش سوزندوزیها با سنگنگارهها و بناهای باستانی و تاریخی کشفیات عجیب و جذابی را نشان میدهد. همچنین، آثار مکشوفه در حفاریهای باستانشناسی، مهرها، زیورآلات، منسوجات، نقاشیها و دیوارنگارههای آن مناطق نمایانگر داستانها و آیینهای شیرین اساطیری است که زندگی اهالی و مهاجران را در اعصار و برهههای مختلف تاریخی روایت میکند.
یکی از مهمترین تزئینات لباس در دورههای مختلف تاریخی سوزندوری است که رد پای آن در لباسهای زنان و مردان نمایان است. سوزندوزی گاهاً حاصل نگرش قومی ملی، آیینی اساطیری، اجتماعی و سیاسی مردم در اعصار و برهههای مختلف تاریخی است. حتی تاریخدانان از روی تفاوت سوزندوزیهای دوختهشده بر لباسها به رد پای مهاجرتها و بدهبستانهای فرهنگی تاریخی و اجتماعی با سایر ملل برخوردهاند و همین تفاوت تکنیک در تزئینات ریز لباسها، گواه درهمآمیختگی قومی و نژادی و درنتیجه تأثیرپذیری و تأثیربخشی این هنر در مناطق مختلف بوده است.
در این میان پوشاک سنتی و سوزندوزیهای زنان ایرانی مثال کمنظیری برای مفهوم سنت ایرانی است. لباسهایی الوان با تزئینات و نقشونگارهایی که در هر گوشه جغرافیایی ایران دارای اشکال منحصربهفرد است. اندیشه و نگرش زنان و مردان در زمانهای مختلف همراه با هنر دست؛ نقوشی میشد بر لباس. لباسهایی که گاهی مأمن آرمانها و آرزوهای زنانی میشدند که جز سوزن زدن بر تاروپود لباس، همراهی بر تنهایی خویش نداشتند.
بهگفته شیوا تبرایی نظری، صنایعدستی و هنرهای سنتی بهعنوان آیینه فرهنگ و آنچه که امروز بهنام تمدن مورد واکاوی قرار میگیرد، همواره در بستر تاریخ سرزمینمان با جریانی موزون و بیسکون جاری بوده است. لباسهای قومی، لباسهای رایج در دورههای تاریخی و لوازم و وسایل کاربردی در جغرافیای فرهنگی ایران نیز در این ساختار کلی، جای بررسی و واکاوی دارد. هرچند که در دورههای اخیر، مفهوم فرهنگ نیز متحول شده است، اما پرداختن به نیازهای مبتنیبر آن ضروری بهنظر میرسد.
پژوهشهای این پژوهشگر در میدان سوزندوزیهای سنتی ایران، شاخصهای پایداری را در قالب راهکارهای اجراشده در لباس اقوام و لوازم کاربردی وابسته به پارچه اینگونه نشان میدهد که این راهکارها، به اشکال گوناگون از قبیل انتخاب دقیق نوع تکنیکهای دوخت و دانش، چگونگی طراحی و منسوج کاربردی، اجرا شده است که منطبق با دیدگاههای زیباییشناسی، معناشناسی و کاربرد آن است؛ چراکه لباس بهعنوان کاربردیترین نوع منسوج نهتنها دارای ارزش اقتصادی است بلکه پیامآور فرهنگ، تاریخ و چالشهای اجتماعی نیز بوده و هست.
تفکر سبز از مد پایدار تا هنرهای سنتی
هرچند که بررسی فعالان امروز صنعت نهچندان پرسابقه مد در ایران نشاندهنده این نکته است که جز تعدادی انگشتشمار از طراحان داخلی، مابقی، مفهوم پایداری و سبزی مد را نه در «تفکر سبز» بلکه تا حد استفاده از خردهپارچههای باقیمانده از خیاطیهای پیشین و یا بازآفرینی لباسهای مستعمل، نزول دادهاند اما بررسی ساختار «تفکر سبز» نقشبسته بر لباس اقوام ایرانی نشان میدهد این تفکر به طرق مختلف، در شاخه سوزندوزیهای سنتی اجرا شده است.
این مؤلف بهکارگیری تکنیکهای متفاوت، جهت مقاومسازی درزها و لبههای خارجی لباس، بهکارگیری رنگ و گروههای رنگی متناسب با ساختار جغرافیا، جانمایی و مکاننمایی هوشمندانه سوزندوزیها در لباس و بهکارگیری تمهیدات مناسب در انتخاب نوع پارچه و نخ بهکاررفته در سوزندوزیها را فرهنگزا و پیامآور میداند و میگوید: سوزندوزیهای سنتی ایران نهتنها دارای پیامهای فرهنگی و اقلیمی است بلکه کارکردهای حفاظت پایدار و نزدیکی به چرخه طبیعت را نیز شامل میشده است. در حوزه طراحی لباس نیز تمهیدات دیگری مانند طراحی الگوهای پایدار منطبق با زیستبوم و فرهنگ از قبیل ایجاد برشهای ویژه در الگوسازی و یا انتخاب نوع پوشش و لباس متناسب با ساختار جغرافیایی اعم از کوچروی و یا یکجانشینی، نوع فعالیت و حرفه، جنسیت و پایگاه اجتماعی و فرهنگی در راه نیل به مد و اندیشه پایدار، مدنظر قرار میگرفته است.
حال این سؤال مطرح میشود که در دنیای پرسرعت امروز، با دسترسی آسان به انواع لباس و پوشش، بررسی و واکاوی این ساختارهای جغرافیای و یا فرهنگی-اجتماعی دورههای تاریخ چه سودی خواهد داشت؟
این پژوهشگر برجسته مد و لباس در پاسخ به این سؤال به نیاز انسان به استفاده از لباسهای منطبق با فرهنگ و جغرافیایش اشاره میکند. «مطالعه و دقت در مطالعات و نتایج بررسیهای ثبتشده در کتب و مقالات رشتههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و بسیاری از علوم انسانی مؤید این نکته است که انسان امروز، نیازمند آرامش و هماهنگی است و این آرامش جز با همگامی با طبیعت حاصل نمیشود. از طرف دیگر، امروز با این نگاه که فرهنگ موجودیتی زنده است و دارای رشد، بالندگی و تغییر، امکان اجرای آن قواعد و چارهاندیشی به همان اشکال پیشین، باتوجهبه نیاز جوامع امکانپذیر نیست؛ زیرا در جوامع محلی کوچک برخی از ساختارهای فرهنگی همچنان پابرجاست، اما همانها نیز نسبت به دهههای پیشین هرچند با سرعتی کمتر، متغیر و متحرکاند. بنابراین، بهکار بردن الگوهای پیشین در دوخت و طراحی لباسهای قومی ممکن نیست. بهعنوان مثال، انسان امروز سرمایه خود را در قالب سکه یا یراق و پارچههای زر، بر روی جلیقه یا کلاه خود دوخت و حمل نمیکند و پرداختن و اصرار به زنده نگاه داشتن این نوع از پوشش در قالب گذشتهاش، جنبه کاربردی نخواهد داشت بلکه صرفاً زنده نگاه داشتن نوع تفکر سبز منطبق با فرهنگ است که حائز بینش و ارزش است.
نقش هنرهای سنتی در دوران معاصر
در دوران جدید به حکم سیر زمان و تحول اوضاع اجتماعی و روابط با ملل اروپایی تغییرات فراوانی در طرز پوشاک و البسه ایرانیان بهوجود آمده و کمکم فرم و شیوه خودآرایی غربی در بین بسیاری از اقوام معمول شده است. پوشاک در ایرانزمین در بین اقوام مختلف به مقتضای ویژگیهای اقلیمی، درجه تمدن و فرهنگ عقاید مذهبی و آداب و رسوم دستخوش دگرگونیهای بسیاری شده است، بهخصوص پوشاک سنتی زنان ایرانزمین در هر نقطهای که اگر بهعنوان فرهنگی غنی و ارزشمند مورد توجه قرار نگیرد، جای خود را بهطور کامل به تولیدات صنعتی جدید با رواج بیحدوحصر خویش خواهد داد و پدیده مدگرایی با جاذبه فراوان خود همچنان بر تعداد علاقهمندان به مدهای غربی خواهد افزود.
بهگفته تبرایی، در بررسی لباس از نگاه سنت و در جامعه سنتی میتوان قالبهای ازپیشتعیینشدهای را درنظر گرفت که هرکدام گروهی از افراد جامعه را در بر میگیرد و هر سبک لباس مربوط به قشر یا گروهی از مردم میشود. قالبهایی نظیر مردانگی، زنانگی، اشرافیت، طبقه اجتماعی و شغلی، عوام بودن، تأهل و تجرد از قالبهای مرسوم لباس در جامعه سنتی است که برای بیان آن موقعیت، مورد استفاده قرار میگیرد. ازاینرو، پوشاک سنتی زنان یکی از آثار بیانگر تمدن و فرهنگ اقوام و ملیتها در طول تاریخ بوده و است.
این نویسنده دوختهای سنتی ایرانی تأثیر قالب صنعت ابزاری برای سیاستها و تحولات اجتماعی را بر لباس در جوامع بسیار میداند. «در همه دورانها تحولات اجتماعی سیاسی و جغرافیایی بر جنبههای انسانشناسانه جامعهشناسانه و علمی هنر سوزندوزی تأثیرگذار بوده است. به بیانی دیگر، پرداختن به مباحث علمی مرتبط با هنر سوزندوزی از جمله علوم زیباییشناسی، نمادشناسی، اسطورهشناسی، مردمشناسی و علوم تجربی مانند شیمی و شاخههای مرتبط با شیمی، رنگ، شناخت خواص الیاف، زمینشناسی و… در این زمینه تأثیر زیادی داشته و سبب ارائه دیدگاههای دقیقتر در شاخه دانش سوزندوزی شده است. در بررسی تاریخچه و داستان سوزندوزیها ناگزیریم تاریخ سیاسی اجتماعی و فرهنگی اقوام و ملیتهای ساکن در منطقهشان را بررسی و تحلیل کنیم؛ چراکه تاریخ سیاسی و اجتماعی و چگونگی تحولات آن مسیر تغییر و دگردیسی سوزندوزیها را نیز مانند هنرهای دیگر نمایان و آشکار میسازد.
در پایان باید گفت ایرانزمین مملو از آداب و رسوم و هنرهای دستی از خلاقیت، زیبایی و جذابیت است و به همین دلیل، شناسایی و شناساندن این فضاها و فراهم آوردن امکانات جهت حفظ و پاسداری از انواع پوشاک سنتی زنان ایرانزمین، هنر مسلم مدیریت در عصر مدرنیته است که علاوهبر افزایش نشاط و شادابی در جامعه از نظر اقتصادی نیز سود سرشاری بههمراه خواهد داشت. استفاده از انواع پوشاک سنتی میتواند بهعنوان نمادی از چهره تاریخی و گذشته سرزمین ایران را نمایان کند. بهعلاوه لباس اقوام ایرانی بهتنهایی میتواند جاذبهای برای گردشگری باشد. لباسهایی که هر کدام حکایت خود را دارند و برخیشان نیز آرامآرام فراموش میشوند و جای خود را به زمختی جینهای جاری در بازارهای شهر میدهند که باعث بسی تأسف و نگرانی است.
منبع: روزنامه پیام ما