از چاههای نفت تا زمینهای فوتبال: اهمیت بازخوانی یک تاریخ اجتماعی
میراث فوتبال در آبادان در ساحتهای مختلف قابل بررسی است؛ از استادیومها و ورزشگاههایی که از دیرباز تا کنون مورد استفاده قرار میگیرند تا تیمهای فوتبال نوستالژیک مسجد سلیمانی و آبادانی که گاهی تیمهای پایتخت را زمینگیر میکردند؛ و از همه مهمتر از سبک بازی پا به توپ و تکنیکی بازیکنان پرشمار جنوبی گرفته تا شیفتگی سابقهدار مردم جنوب ایران به فوتبال. در واقع میراث فوتبال شرکت تا ادوار بعدی پویا بوده است؛ هر چند که گاهی کمجان و کمرمق بوده باشد. چندان بیراه نیست اگر همچنان این میراث را زنده بدانیم و تیمهایی که نام نفت را یدک میکشند را بخشی از همین میراث.

روزنآنلاین به نقل از کوبه - به تبع انعقاد امتیاز دارسی در سال ۱۹۰۱ بین دولت ایران و نماینده ویلیام ناکس دارسی، فصل جدیدی از کاوش نفت در غرب و جنوب غرب ایران آغاز شد. هر چند این امتیاز نخستین امتیاز مرتبط یا حتی منحصر به کشف نفت در ایران نبود، اما به گواه تاریخ به مهمترین آنها بدل شد. گروه کاوش مستقر در ایران، پس از سه ناکامی طی هفت سال تلاش نافرجام در کشف نفت در مقیاسی که سرمایهگذاری در آن سودآور باشد، سرانجام در سال ۱۹۰۸ موفق به حفر چاههایی شدند که حجم نفت ذخیره شده در آنها، سودآوری سرمایهگذاری را تضمین میکرد. بدین ترتیب این منطقه که در ابتدا میدان نفتون نامیده میشد به مرکز استخراج نفت بدل شد و هچنین آبادان به عنوان محل مناسب برپایی پالایشگاه نفت و ساخت زیرساختهای حمل و نقل دریایی برای بارگیری محمولههای نفتی انتخاب شد. در ادامه «شرکت نفت انگلیس و پرشیا» تاسیس شد و به سرعت شهرکهای اولیهای در مسجد سلیمان و آبادان شکل گرفتند. این شهرکها نوع جدیدی از سکونت بلند مدت در خوزستان را شکل دادند و بیش از هر چیزی وابسته به عناصر بیسابقهای همچون چاههای نفت و پالایشگاه بودند.
ناشی از شکلگیری این شیوه سکونت جدید، رفتهرفته محیط مصنوع بیسابقهای در این مناطق پدید آمد. محیطی که مبتنی بر سیستم تفکیک طبقاتی کارکنان بود که البته تا پیش از ملی شدن نفت به شدت رنگ و بوی تفکیک نژادی را نیز همراه داشت. ساخت و سازهای گسترده صورت گرفته در این شهرها، افزون بر نشان دادن سرعت بسیار بالا و توسعه چشمگیر، آشکارا چنین تفکیک طبقاتی را نشان میدهند، به طوری که افزون بر تفکیک محل زندگی کارکنان شرکت، خدمات اجتماعی ارائه شده به آنها نیز وابسته به طبقه آنها بود. با این همه، به رغم همه تفکیکهای صورت گرفته و تفاوتهای اعمال شده، تعاملاتی نیز میان طبقات مختلف کارکنان وجود داشت که ورزش، خاصه فوتبال، یکی از بسترهای آنها بود. به تبع حضور کارکنان انگلیسی، ورزشهای غربی از جمله فوتبال، کریکت، گلف، تنیس، هاکی و اسکواش بازی میشد و بدین ترتیب رفتهرفته ایرانیان نیز با این ورزشها آشنا شدند؛ به طوری که برخی تاریخنگاران معتقدند ورزشهای مذکور، جملگی توسط شرکت و کارکنان آن برای نخستین بار به ایرانیان معرفی شده است ((Chahebi; 2002: 376-377. با این حال، زیرساختهای ورزشهای مرفه یا در محلههای کارکنان انگلیسی قرار داشته و یا در انحصار خدمترسانی به آنها بوده است. البته گاهی ایرانیان نیز به ورزشهای سنتی خود میپرداختند به طوری که زورخانهای در مسجد سلیمان تاسیس شده بود که زمانی محل ورزش پهلوان تختی بوده است. در این بین به نظر میرسد ورزشهای نیز وجود داشته است که همزمان توسط کارکنان انگلیسی و کارگران ایرانی انجام میشده است.
تصویر شماره یک: برگزاری مسابقات ورزشی در مسجد سلیمان در نوروز ۱۳۲۸. (منبع: موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت ایران)
در این بین فوتبال میتوانست به زمینهای برای فعالیت همزمان همه کارکنان در کنار یکدیگر تبدیل شود؛ چراکه این ورزش خارج از انحصار طبقه مرفه بود و همانگونه که در زادگاهش به فرودستان تعلق داشت، در ساختار طبقاتی شرکت نیز، نزد کارگران ایرانی مورد استقبال قرار گرفته بود. گزارشهای تاریخی و عکسهای موجود، از برگزاری مسابقات فوتبال بین کارکنان انگلیسی و کارگران ایرانی خبر میدهد. با این حال، بعید به نظر میرسد که برگزاری این مسابقات صرفا وجهی ورزشی داشته بوده باشد، بلکه احتمالا میتوانسته است به عنوان ابزاری در راستای پروپاگاندای شرکت برای نشان دادن «همزیستی» عمل کند و همزمان فرصتی برای عرض اندام کارکنان پاییندستی شرکت نیز فراهم کند. همچنین برگزاری مسابقات بین تیمهای محلات مختلف نیز یکی دیگر از اقدامات شرکت بود. با توجه به نحوه استقرار کارکنان در محلات، به طوری که هر محله متعلق به طبقات خاصی از کارکنان بود، این مسابقات میتوانستند افزون بر ایجاد ارتباط بین کاکنان مختلف، نقش مهم در هویت یک محله نیز ایفا کنند. این مهم، از این جهت قابل توجه است که این محلات و به بیان کلیتر شهرهای نفتی به شکلی غیرارگانیک و برنامهریزیشده پدید آمده بودند و ایجاد هوبت برای آنها ضروری به نظر میرسید. البته شرکت، در تلاش برای تعریف هویت به حدی پیش رفت که برخی پژوهشگران، خاصه کاوه احسانی (۱۳۷۸)، آن را نوعی از مهندسی اجتماعی دانستهاند.
با این همه، فارغ از اینکه در پس برگزاری این مسابقات واقعا چه بوده است، میراث فوتبال شرکت قابل توجه است. این میراث در ساحتهای مختلف قابل بررسی است؛ از استادیومها و ورزشگاههایی که از دیرباز تا کنون مورد استفاده قرار میگیرند تا تیمهای فوتبال نوستالژیک مسجد سلیمانی و آبادانی که گاهی تیمهای پایتخت را زمینگیر میکردند؛ و از همه مهمتر از سبک بازی پا به توپ و تکنیکی بازیکنان پرشمار جنوبی گرفته تا شیفتگی سابقهدار مردم جنوب ایران به فوتبال. در واقع میراث فوتبال شرکت تا ادوار بعدی پویا بوده است؛ هر چند که گاهی کمجان و کمرمق بوده باشد. چندان بیراه نیست اگر همچنان این میراث را زنده بدانیم و تیمهایی که نام نفت را یدک میکشند را بخشی از همین میراث.
بدین ترتیب، بخشی از ورزشهای غربی، خاصه فوتبال به تبع حضور کارکنان انگلیسی در شرکت نفت به ایرانیان، دستکم ایرانیان ساکن جنوب غرب کشور معرفی شدند و تحت تاثیر نفت و شرکت بسیار توسعه یافتند. در این بین، ناشی از تفکیک طبقاتی-نژادی شرکت که در شئون مختلف به کار گرفته میشد، ورزشهای مرفه به طبقه کارکنان انگلیسی محدود بود و طبقه کارگر نیز به ورزشهای سنتی ایرانی میپرداخت. در این بین به نظر میرسد فوتبال یکی از معدود ورزشها یا به بیان دیگر، یکی از معدود فعالیتهای مشترک بین کارکنان انگلیسی و ایرانیان بوده باشد. بدین ترتیب انتظار میرود در ساختار طبقاتی شرکت، فوتبال بازی کردن نه صرفا فعالیتی ورزشی یا سرگرمکننده، بلکه به عنوان یک امر اجتماعی نیز قابل تعبیر باشد. با این حال به رغم پژوهشهای ارزشمند صورت گرفته پیرامون میراث نفتی، ورزش در ساختار شرکت و مطالعه میراث ورزشی شرکت کمتر مورد توجه بوده است. در نهایت به نظر میرسد، میراث نفتی همچنان از بسترهای بکر زیادی برای پژوهش برخوردار باشد، بسترهایی که فرصتهای کمنظیری برای تالیف تاریخهای خرد (میکروهیستوریها) مهیا میکنند: روایتهای دقیق و متمرکز بر یک موضوع خاص که از دل جزئیات، تصویری تازه به دست میدهند.
در این بین تالیف تاریخ خردی (میکروهیستوریای) پیرامون فوتبال میتواند مورد توجه باشد. این پژوهش افزون بر اینکه نقش فوتبال در ساختار شرکت را تبیین میکند، میتواند به سیر توسعه فضاهای مرتبط با این ورزش از زمین خطکشی شده مسجد سلیمان در بدو کشف نفت تا استادیوم آبادان تکمیل شده در سال 1330 بپردازد. این پژوهش میتواند نشانگر روند توسعه و تحول مناطق نفتخیز در آینه فوتبال باشد، از اراضی غیرمسکون مسجد سلیمان به شهر تمام عیار آبادان که در آستانه ملی شدن نفت بزرگترین پالایشگاه دنیا را در خود جای داده بود و در وضعیتی قرار داشت که داراییهای بریتانیا در این شهر بیشترین سرمایهگذاری منفرد در خارج از مرزهایش محسوب میشد (Bamberg, 1994: 384). افزون بر این، ناشی از قدمت استادیومهای آبادان و مسجد سلیمان، آنها به تنهایی نیز میتوانند موضوعات تکنگاری باشند. چه بسا در مقیاسی بزرگتر، این دو استادوم بخشی از روند توسعه استادیومها فوتبال در کشور را روایت کنند و شاید از رابطه احتمالی بین افراد مرتبط با شرکت نفت و «انجمن ترقی و ترویج فوتبال» سرنخهایی ارائه دهند. در نهایت، تاثیر احتمالی این استادیومها بر شهرهایشان نیز میتواند موضوع دیگری برای پژوهش باشد، خاصه آنکه استادیوم آبادان در حد فاصل منطقه اروپایینشین و ایرانینشین قرار داشت و مکانیابی آن همچون، نحوه بازیشدنش، مشترک بین اروپاییها و ایرانیان بود.
تصویر شماره دو: برگزاری مسابقه فوتبال در مسجد سلیمان. (منبع: موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت ایران)
منابع:
احسانی، کاوه. (۱۳۷۸). تجدد و مهندسی اجتماعی در شرکت شهرهای خوزستان: نگاهی به تجربه آبادان و مسجدسلیمان. فصلنامه گفتگو، ۲۵، ۹-۴۵.
Bamberg, J. H. (1994). The history of the British Petroleum Company: Vol. 2. The Anglo-Iranian years, 1928–1954. Cambridge: Cambridge University Press.
Chehabi, H. E. (2002). A Political History of Football in Iran. Iranian Studies, ۳۵(4), 371–402. doi:10.1080/00210860208702025