ضرورت پرهیز از رویکرد شتابزده با هدف وایرال شدن
به نظر میرسد، پیش از مسابقه یا هر رویکرد شتاب زده با قابلیت وایرال شده نیاز است تا برنامه جامعی وجود داشته باشد تا در کل مسیر روایت پردازی و بازسازی جنگ ۱۲ روزه را در تهران و همهی شهرهای آسیب دیده تعریف کند و پس از آن تلاش این باشد با نقش پذیری روایی این اثر به چرخه آثار معماری معاصر ایران با لایههای امروزین اضافه شود و بی شک از اصلی ترین ویژهگیها برای نقش اکنونین اش حفظ و مرمت ارزشهای معمارانه این اثر است.

یکی ار مهمترین و بارزترین تصاویر مقاومت در جنگ ۸ ساله ایران و عراق تصویر آزادسازی خرمشهر و رزمندگانمی است که بر فراز کنبد خاکی مسجد جامع خرمشهر ایستادهاند، تصویری که با بازسازی امروزین آن مسجد هیچ قرابتی ندارد و مسجد جامع امروزین خرمشهر را یک مسجد شبیه بقیه مساجد شهری کرده است، گرچه از منظر بخشی از متخصصان آثار معماری این مسجد واجد ویژهگی خاصی از نظر معماری نباشد اما از منظر روایی از مهمترین راویان مقاومت نبرد و آزادسازی خرمشهر است، بخصوص که جنگ ۸ ساله دو بخش دارد یکی بخش نبرد شهری، مقاومت، اشغال و آزادسازی که با شکستن حصر آبادان معنا پیدا میکند و قسمت دومی که با شعار راه قدس از کربلا میگذرد ادامه مییابد.
اما متاسفانه بخش اول در مسیر بازسازی هرگز راه درستی را طی نکرده است، در حالی که بر بدنه و کالبد زندگی روزمره هنوز آثار جنگ و ناکارآمدی نقش دارد، اما نمادها و نشانههای مقاومت که میتوانند ارزش افزودههای زیستن در خرمشهر باشند به همراه رودخانههای عظیمی که نقطهی تلاقی شان مرکزی از مراکز عالم است فاقد توجه بودهاند، در مقابل این نوع از مواجه در مرمت و بازسازی خرمشهر میتواند از یکی از آثار فاخر معماری ایران با عنوان موزه دفاع مقدس خرمشهر یاد کرد که یک دیوار دارد که راویی تمام قد آنچه رفت و شد بر شهر است و همهی اینها به دلیل عدم توجه به معنایی است با عنوان«میراث جنگ»
موضوع «میراث جنگ (War Heritage) » در سطح بینالمللی ذیل مجموعهای از کنوانسیونها، پروتکلها و نهادهای حقوقی و فرهنگی بررسی میشود. این آثار ممکن است شامل بقایای معماری، اماکن تاریخی، میدانهای نبرد، پناهگاهها، بناهای یادبود، اشیای فرهنگی، یا حتی شهرهایی باشند که بهطور مستقیم از جنگ آسیب دیدهاند یا بازماندهی جنگ هستند تعریف میشود.
قطعا جنگ پدیده ناخوشآیند و خانمان سوزی است اما حفاظت از آثار جنگ اولا پاسداشت بخشی از حافظهی جمعی است که فقط مربوط به ساکنان یک شهر و یا یک سرزمین نیست بلکه در شبکهی حافظهی جمعی مردمان جهان حضور و معنا دارد و دیگری به یادآوردن جریان مخرب جنگ است.
این مقدمه نسبتا طولانی را به بهانه آنچه درباره مرمت و بازسازی یکی از آثار مهم معماری جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، یعنی ساختمان شیشهای تلویزیون ایران گفته شده و مطرح است آوردم.
این ساختمان که هدف بمباران و موشک باران رژیم صهیونیستی قرار گفتار از دو منظر در روایت معماری ایران دارای اهمیت است یکی این که این اثر بخشی از تاریخ معماری ایران و معماری معاصر است و وجه دیگر اینکه این ساختمان پس از احداث و بعد از ساختمان شماره یک تلویزیون ایران نماد صدا و سیمای ایران محسوب میشود، پس ما با یک ساختمان تخریب شده روبرو نیستیم با یک اثر با تمامی جنبههای موثراش روبرو هستیم.
از سویی جنگ ۱۲ روزه نشانههایی دارد که میتواند نماد سخنهای بسیاری باشد، همان طور که بخشی از آثار تخریب شده مثل خانهها، بدنههای آسیب دیده در خیابانهای فرعی و حتا اصلی همه و همه باید بخشی از روایتهایی و قصهی آنها که در شهر و بخاطر شهر ماندند باشد و بخش دیگر نشان بیگناهی شهروندانی که تنها جرمشان ایرانی بودن و در تهران زندگی کردن یا در هر شهر مورد حمله قرار گرفتهای دیگری است و این هر دو مقاومت و ماندن و جان سپردن و شهدات روایتی است که ارزش افزودهی زیستهی تهران یا هر شهر دیگری است و باید در مواجه با آثار باقی مانده از این منظر هم توجه ویژه داشت.
حالا با این وصف ساختمان شیشهای تلویزیون ایران شاید مهمترین راویی و تالار اصلی روایت جنگ ۱۲ روزه میتواند باشد، هم از این منظر که با ادعای تخریب و بمباران و موشک باران مراکز نظامی حمله به ایران انجام شد و در تهران این ساختمان یک مرکز فرهنگی محسوب میشود و هم از منظر اهمیتی که پیشتر درباره خود اثر یاد شد.
برای این منظور جا دارد تا نگاهی به رویکردهایی که درباره آثار «میراث جنگ» وجود دارد داشته باشیم تا دریابیم برای بیان ظلم بر ما رفته مسابقه بینالمللی یگانه راهکار سخن گفتن نیست، و ما به مجموعهای کلان از برنامههای اقدام نیاز داریم تا در این برنامه اقدام نقش مستند نگاری، بازگویی و روایت مندی و روایت پردازی آثار تخریب شده و باز گرداندن زندگی به شهر در مجموعه«میراث جنگ» چگونه است.
برای تدوین این برنامه راهبردی باید به راهبرد حفاظت و بازخوانی معماری بهمثابه میراث جنگ با هدف کلان حفاظت، مستندسازی و بازخوانی معمارانهی فضاها و بناهایی که در اثر جنگ یا درگیری تخریب شدهاند، با تأکید بر نقش این مکانها در حافظه جمعی، هویت فرهنگی و بازسازی پساجنگ توجه داشت.
به نظر میرسد، پیش از مسابقه یا هر رویکرد شتاب زده با قابلیت وایرال شده نیاز است تا برنامه جامعی وجود داشته باشد تا در کل مسیر روایت پردازی و بازسازی جنگ ۱۲ روزه را در تهران و همهی شهرهای آسیب دیده تعریف کند و پس از آن تلاش این باشد با نقش پذیری روایی این اثر به چرخه آثار معماری معاصر ایران با لایههای امروزین اضافه شود و بی شک از اصلی ترین ویژهگیها برای نقش اکنونین اش حفظ و مرمت ارزشهای معمارانه این اثر است.