احترام به خاطرهی مشترک شهروندی در بازسازی ساختمان شیشهای
چند روزیست که بحث دوبارهسازی این ساختمان مهم داغ شده و حتی برگزاری یک مسابقهی معماری بینالمللی برای طراحی ساختمان جدید مطرح شده است که به نظرم نه تنها هیچ نیازی بدان نیست بلکه احداث هر ساختمان جدید با هیئتی متفاوت نسبت به قبل در آن مکان یک تصمیم معمارانهی اشتباه محسوب میشود زیرا باید توجه داشت این ساختمان از جنبهای نمادین در سطح ملی برخوردار بود و بخشی از حافظهی تاریخی مشترک شهروندان تهران را تشکیل میداد که آن خاطرهی مشترک با دیدن صحنههای مستقیم بمباران آن ساختمان در شبکهی خبر به اوج رسید.

در میان انبوه معماریهای نازلی که بعد از انقلاب در سایت صداوسیما ساخته شد، ساختمان شیشهای یک استثنا بود. ساخت این بنا در دههی هفتاد تکمیل شد و به بهرهبرداری رسید ولی طراحی آن در دههی پنجاه توسط یکی از معماران معاصر برجستهی ایران (عبدالعزیز فرمانفرماییان) انجام شده بود و پس از اجرا به یکی از نمادهای معماری مدرن ایران تبدیل شد: ساختمانی که یک معماری سالم مینیمالیستی را به نمایش میگذاشت و با ترکیب ستونهای آزاد و نمای شیشهای، شفافیت بصری و همچنین گشودگی به دنیای مدرن و پیشرفت و فناوری را القا میکرد. وجود یک حیاط مرکزی بزرگ در میانهی این بنا هم ردپایی از معماری ایرانی محسوب میشد که نور طبیعی و گشایش فضایی را در قلب ساختمان به ارمغان میآورد. این بنا که بدون شک یکی از باارزشترین میراث معماری معاصر ایران محسوب میشد در جریان یکی از عجیبترین و شاید سینماییترین جنگهای دوران معاصر جهان یعنی جنگ اخیر ایران و اسراییل مورد هدف قرار گرفت که خود یکی از صحنههای شگفتانگیز این جنگ محسوب میشد.
در این شرایط چند روزیست که بحث دوبارهسازی این ساختمان مهم داغ شده و حتی برگزاری یک مسابقهی معماری بینالمللی برای طراحی ساختمان جدید مطرح شده است که به نظرم نه تنها هیچ نیازی بدان نیست بلکه احداث هر ساختمان جدید با هیئتی متفاوت نسبت به قبل در آن مکان یک تصمیم معمارانهی اشتباه محسوب میشود زیرا باید توجه داشت این ساختمان از جنبهای نمادین در سطح ملی برخوردار بود و بخشی از حافظهی تاریخی مشترک شهروندان تهران را تشکیل میداد که آن خاطرهی مشترک با دیدن صحنههای مستقیم بمباران آن ساختمان در شبکهی خبر به اوج رسید.
بهترین مواجهه برای ساختمانی که از چنین جایگاهی برخوردار است نه دوبارهسازی آن با شکلی متفاوت بلکه بازسازی و دوبارهسازی همان طرح باارزش سابق است که به آن خاطرهی مشترک جمعی و ارزشهای معماریاش احترام میگذارد.
البته در این کار چنانکه در بسیاری از پروژههای بازسازی بناهای باارزش بعد از جنگ در نقاط مختلف جهان دیده میشود، میتوان در عین وفاداری به همان طرح و ساختمان سابق تغییرات کوچک یا نشانههای محدودی که یادآور پیشینهی جنگی ساختمان هست را به صورت حساب شده در بنای ساختمان جدید اعمال کرد. به طور مثال میتوان سقف شیشهای بزرگی که پس از اجرای ساختمان در دههی هفتاد بر روی حیاط مرکزی بزرگ آن کشیده شده و آن را به یک فضای داخلی تقریبا بی استفاده تبدیل کرده بود را حذف و دوباره حیاط مرکزی ساختمان را به صورت یک فضای باز و سبز که احتمالا منظور اصلی طراح اولیه بوده است احیا کرد.
البته باید توجه داشت که سازه و اسکلت باقیماندهی این بنا در جریان بمباران به شدت آسیب دیده و بخشی یا حتی تمام آن ممکن است دیگر قابل استفاده نباشد که مستلزم جمعآوری و ساخت دوبارهی بخشها یا حتی کل اسکلت باقیماندهی موجود است.
کوتاه سخن آنکه نیازی به برگزاری مسابقهی طراحی معماری بینالمللی و ساخت بنایی متفاوت در آن مکان وجود ندارد. لطفاً فقط همان ساختمان قبلی را با کیفیتی بهتر از نو بسازید.