معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی؛ نسخهای مبهم در ادبیات شهرسازی امروز ایران
وحید آقایی - تعریف دقیق دولتمردان، سیاستمداران و مسئولان مختلف از عبارت «معماری و شهرسازی ایرانیاسلامی» چیست؟ آیا این نسخه، دستورالعملی کاربردی است یا دامن زننده به جریان ابتذال درمعماری و شهرسازی امروز ایران؟
در سال های اخیر در میان اظهارات و سخنرانی های دولتمردان، سیاستمداران و مدیران در سطوح مختلف، «معماری و شهرسازی ایرانیاسلامی» بسیار پرکاربرد بوده، از آن دفاع شده و حتی آن را یکی از اولویت های خود و دستگاه های مجری در معماری و شهرسازی امروز ایران گذاشته اند.
عبارتی که شاید خاستگاه آن را در گفتمان «اصالت» و بوم گرایی ضد غرب دهه چهل و پنجاه هجریشمسی و آرا اندیشمندان سنت گرایی چون سید حسین نصر باید جستوجو کرد اما در سال های بعد و بهویژه پس از انقلاب جمهوری اسلامی، هم مقصود از این مفهوم تحول پیدا کرده و هم، هرچه جلوتر می رود تاکید بر عملی سازی و پیاده سازی آن بیشتر و بیشتر می شود.
این صحبت ها، که گفتمان هایی از درون جامعه تخصصی معماری و شهرسازی نیز با تولید تفسیرهایی عمدتا بی اساس از لحاظ تاریخی و علمی، از آنها حمایت کرده و حتی دستورالعمل هایی ناقص و بیشتر بر روی کاغذ را نیز برای طراحی همراستا با این ادعاها ارائه می کنند، از نگاه نگارنده، به ابتذال در جریان معماری کنونی ایران دامن زده است.
این نگرش به صورت کلی، از دو جهت قابل تامل و نقد است:
– نخست آنکه از لحاظ روشی و مفهومی، «معماری اسلامی» اصطلاحی است که نخستین بار مستشرقین با یک نگاه بالا به پایین به معماری ممالک اسلامی اطلاق کرده تا بتوانند همه آنها را ذیل یک عنوان با اهدافی که در سر داشتند، دسته بندی کنند.
جای تعجب دارد که امروزه گفتمان هایی درون ایران که داعیه مخالفت با معماری و شهرسازی های وارداتی و تکیه بر تولیدات و الگوهای داخلی دارند، به جای اینکه دست کم از لفظ درست تری چون «معماری ایرانی در دوره اسلامی» استفاده کنند، بنیان های ادعاهای خود را بر همان نظریات و اصطلاحاتی سوار می کنند که محصول غرب است و در ابتدا، عمدتا با هدف تحقیر معماری این سرزمین ها استفاده شده است.
این نگرش محصول این است که افرادی که از آن بهره می جویند، شناخت درستی از تاریخ و واژگان حوزه معماری نداشته و بدون هیچ اطلاع، صرفا در پی صدور نسخه هایی کلی و دهانپر کن هستند.
– دوّم آنکه تا به امروز جز یک کپی صرف و تقلید ناقص و ضعیف از برخی الگوها و عناصر معماری بناهای دوره اسلامی چون طاق، قوس، گنبد و تزئیاتی مانند گره چینی و کاشی کاری، هیچ دستورالعمل و استاندارد پخته، عمیق و دیتیله برای نحوه طراحی معماری و شهری به شیوه «اسلامی» ارایه نشده است. با وجود آنکه این لغت مورد کاربرد افراد مختلف از اقشار و طیف های گوناگون بوده اما هیچ یک تا کنون مدلی عملی و کاربردی از آن عرضه نکرده اند.
همین امر سبب گشته تا معماری امروز ایران، به ویژه در شهرهای تاریخی ای چون اصفهان، یزد و کاشان، تا حد یک پوسته سازی کاریکاتوری از معماری اصیل ایرانی در بناهای دوره اسلامی افول و افت کند. این درحالیست که عمدتا شنیده ایم از صفات معماری ایرانی این بوده که در ذات خود نوآوری داشته و هیچگاه کپی و تقلید صرف نمی کرده است.
در همین راستا و برای نمونه، حجت الاسلام سید رضا تقوی، رئیس مجمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان تهران در نشست هم اندیشی با اعضای شورای اسلامی استان تهران و روسای شوراهای اسلامی شهرستانهای تهران، اظهار کرد « تهران یکی از بی هویت ترین شهرهاست که جلوه بصری آن بیشتر به فرهنگ اروپایی می ماند، تا شهری اسلامی.»
وی معتقد بود «در شهر اسلامی روابط اسلامی پیوند عمیق تری داشته و باید جلوه اسلامی شهر در معماری اسلامی و وجود نمادهای اسلامی هویدا باشد». شهری که در آن «مسجد مرکزیت شهر اسلامی، محوریت انسانی آن امام المسلین و مناصب انسانی آن اخوت اسلامی است.».۱
به طور خاص، همین اظهار نظر، از چند جهت دارای ابهام و پرسش برانگیز است:
نخست آنکه اگر معماری و تاریخ معماری در سیر تحولات تاریخی خود مطالعه شود، همانقدر که بنایی مثل مساجد و بقعه های متبرکه در دوره اسلامی، معماری ای با هویت و ایرانی است، معماری هایی مانند موزه هنرهای معاصر، برج آزادی و ساخت و سازهای معاصر نیز، منهای نمونه های ناموفق، می توانند ایرانی باشند.
اینکه در دوره معاصر بسیاری از الگوها و سبک ها وارداتی است، جای اعرابی ندارد اما باید توجه کرد از سویی تبادلات فرهنگی میان جوامع همواره وجود داشته، چنانچه پیشتر هم بین ایران و شرق و غرب نیز الگوهایی دست به دست شده است و از سوی دیگر، در بسیاری از نمونه های موفق، معماری وارداتی غربی به نوعی ایرانیزه شده است.
اما اگر بدون هیچ اطلاع از این مسائل به معماری و شهرسازی نگاه شده و انگاره ذهنی ما از معماری ایرانی، به غلط، صرفا مناره و گنبد و دیواره های خشت و گلی باشد، مسلما سیمای امروزی شهرها غربی و بدون هویت است. در این میان، همانقدر که به ایشان نقد وارد است، بیشتر به خودمان، جامعه تخصصی و دانشکده های معماری ما نیز اشکال وارد است؛ چراکه تا کنون نتوانسته ایم فهمی درست از معماری، در میان جامعه و مسئولان ایجاد کرده و باعث شکل گیری یک ذوق زیبایی شناختی صحیح درون آنها شویم.
ثمره این اتفاق افتادن از دو سوی پشت بام است؛ بنایی مثل سالن اجتماعات گلزار شهدای اصفهان که در واقع سوله ایست با پوسته ای از طاق و قوس و شیشه های رنگی یا مکعبی بیمعنا و بدقواره با نمایی بیکیفیت اجراشده چون ساختمان جدید پلاسکو تهران.
دوّم آنکه در بخشی از خبر منتشرشده خبرگزاری تسنیم، به نقل از حجتالاسلام تقوی، ایراد می شود:
” این در حالی است در شهر اسلامی روابط اسلامی پیوند عمیق تری داشته و باید جلوه اسلامی شهر در معماری اسلامی و وجود نمادهای اسلامی هویدا باشد. مسجد مرکزیت شهر اسلامی، محوریت انسانی آن امام المسلین و مناصب انسانی آن اخوت اسلامی است.”۱
با این اظهارنظر، این ابهام در ذهن شکل می گیرد که امروزه معماری های شاخصی که در تهران ساخته می شود چیست و مربوط به چه دوره ایست؟
مصلی نماز جمعه، مرقد امام خمینی (ره) و برج میلاد، سه نمونه از همین بناهایی هستند که به نوعی معماریشان محصولی الگوهایی است که در سال های اخیر آنها را «اسلامی» می نامند و معتقدند دارای «نمادهای اسلامی» هستند. اما این مسئله مطرح است که معماری آنها در مقایسه با برخی از بناهای مشابه پیش از خود، تا چه حد ایرانی و حتی اگر بخواهیم با تفکر موجود در ذهن ایشان و دیگر افراد معتقد به این مضامین جلو رویم، «اسلامی» است. موضوعی که حتی انتقادات جدی طرفداران این اندیشه را نیز به همراه داشته است.
بنابراین، به نظر می رسد اصل دغدغه درست و بهجاست؛ اما اصول و دستورالعمل هایی که از آنها برای پاسخ به مشکل یاری می جویند، نسخههاییست که سال هاست خود از مسببان این معضل است.
این ناآشنایی مسئولان و مردم، دوریشان از معماری و ابتذالی که روز به روز بیشتر می شود، از نگاه نگارنده از سویی، دانشگاه ها و جامعه تخصصی ما را ملزم می کند پا به میدان گذاشته و متناسب با ذهنیات جامعه، درکی صحیح از معماری ایرانی ایجاد کنند و از سوی دیگر، با گفتمان های بیاساس و عمدتا پوپولیستی موجود در همین جامعه تخصصی، که به نوعی به نسخه پیچی ها اعتبار می بخشد، با شیوه ای علمی و اصلاحگرانه برخورد کنند.
سوای از این، انتظار میرود کارگذاران و دستاندرکاران حکومتی ما هم در اظهار نظرهایی از این جنس با احتیاط بیشتری برخورد کنند چراکه صحبت هایی از این دست می تواند تجربیات ناموفقی مانند آنچه امروزه شاهدش هستیم رقم بزند و معماری و شهرسازی ما را بیش از قبل با چالش مواجه کند.
پینوشت:
۱- برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به: خبرگزاری تسنیم. (۱۴۰۰). تهران یکی از بیهویتترین شهرهاست/ جلوه بصری شهر بیشتر به فرهنگ اروپایی میماند تا شهری اسلامی. انتشار در ۲۵ آذر ۱۴۰۰ – آخرین بازدید پنجشنبه 21.بهمنماه.1400. این مطلب قابل دسترس است در: https://www.tasnimnews.com/fa/news/
منبع: کوبه