فضاهای عمومی پس از جنگ: بازسازی نامرئی شهر
پایان جنگ، آغاز بازسازی روابط اجتماعی است، در بسیاری از مناطق جنگزده، بازسازی فیزیکی ساختمانها و زیرساختها، بهدرستی در اولویت نخست طراحان شهری قرار میگیرد. اما آنچه اغلب نادیده گرفته میشود، لایهی ناپیدای بحران است. فضاهای عمومی، از میدانها و پارکها گرفته تا پیادهراهها و فضاهای باز شهری، میتوانند بستر اصلی این بازسازی نامرئی باشند. طراحی آگاهانهی این فضاها، نه بهعنوان پروژههایی تجملی، بلکه بهمثابه مداخلاتی هدفمند برای ترمیم ذهن و مناسبات اجتماعی، ضرورتی انکارناپذیر در دوران پساجنگ است...

وقتی گلولهباران خاموش میشود و نیروهای نظامی عقبنشینی میکنند، شهرها هنوز در جنگ باقی میمانند. نه از منظر ویرانیهای فیزیکی، که در سطحی عمیقتر: در ذهنها، در روابط انسانی، در اعتماد اجتماعی. در چنین لحظاتی است که طراحی شهری، نه فقط بهمثابه تخصص اصلی طراحی کالبدی شهر، بلکه همچون هنر احیای پیوندهای پارهپارهی اجتماع، اهمیت تاریخی خود را بازمییابد.
پایان جنگ، آغاز بازسازی روابط اجتماعی است، در بسیاری از مناطق جنگزده، بازسازی فیزیکی ساختمانها و زیرساختها، بهدرستی در اولویت نخست طراحان شهری قرار میگیرد. اما آنچه اغلب از سمت سیاستمداران و مدیران شهری نادیده گرفته میشود و از طراحان شهری خواسته نمیشود، لایهی ناپیدای بحران است: سلامت ذهن شهروندان، گسست روابط اجتماعی، و احساس ناامنی مزمنی که حتی پس از جنگ، در جان شهر باقی میماند.
فضاهای عمومی، از میدانها و پارکها گرفته تا پیادهراهها و فضاهای باز شهری، میتوانند بستر اصلی این بازسازی نامرئی باشند. طراحی آگاهانهی این فضاها، نه بهعنوان پروژههایی تجملی، بلکه بهمثابه مداخلاتی هدفمند برای ترمیم ذهن و مناسبات اجتماعی، ضرورتی انکارناپذیر در دوران پساجنگ است.
فضای عمومی بهمثابه درمانگاه ذهن شهروندان است. فضای عمومی در دوران پس از بحران، دیگر تنها جای تفریح یا تفرج نیست. بلکه بدل میشود به درمانگاهی جمعی برای بازگشت سلامت ذهن و بازسازی حس تعلق. شهروندانی که جنگ، خانه و محلهشان را از آنان ربوده، در این فضاها میتوانند به تدریج بازگشت به زندگی عادی را تجربه کنند. همانگونه که UN-Habitat در گزارش سال ۲۰۲۳ خود درباره بازسازی پس از جنگ در سوریه اشاره میکند، حضور در فضاهای عمومی ایمن و آشنا، برای کودکان و سالمندان بهویژه، نقش مهمی در کاهش اضطراب پس از سانحه دارد.⁽¹⁾
در نظریههای طراحی شهریِ پسا بحران، مانند آنچه Allison Williams در پژوهشهای خود برای بنیاد معماری اجتماعی لندن ارائه میدهد، تأکید شده که «فضای عمومی تنها بستر تعامل نیست؛ بلکه صحنهای برای بازیابی اعتماد متقابل میان شهروندان و میان شهروند و شهر است.»⁽³⁾
طراحی رویدادمحور در فضاهای عمومی میتواند صدها برابر بازسازی عمرانی شهر جبران کننده باشد. تجربه شهرهایی چون موصل در عراق، خارکیف در اوکراین، گروزنی در چچن، و سارایوو در بوسنی نشان داده که حتی در شرایط کمبود منابع مالی، برگزاری رویدادهای کوچک اما پیوسته در فضاهای عمومی—از نمایشگاههای خیابانی و کنسرتهای کوچک تا کارگاههای مشارکتی و بازارچههای محلی—توانستهاند روند ترمیم اجتماعی را تسریع کنند. این رویدادها به شهروندان یادآوری میکنند که «دیگری»، دشمن یا تهدید نیست، بلکه عضوی از اجتماع در حال بهبود است.
در شهر کابل، پس از سالها درگیری، راهاندازی «چهارشنبههای فرهنگی» در پارک استقلال، زمینهای برای حضور همزمان گروههای قومی و زبانی متفاوت فراهم کرد؛ تجربهای که طبق گزارش Afghanistan Urban Peacebuilding Initiative، نهفقط نرخ درگیریهای محلی را کاهش داد، بلکه حضور زنان و نوجوانان در فضاهای عمومی را بهطور معناداری افزایش داد.⁽⁴⁾
حافظهی جمعی در میدانهای شهری جاری است. میدانها، به عنوان فضاهایی با بار تاریخی و اجتماعی، در دوران پساجنگ میتوانند نقش حافظهی جمعی شهر را ایفا کنند. بازطراحی آنها با احترام به خاطرات جمعی، بدون پاکسازی نشانههای دردناک گذشته، میتواند به آشتی شهروندان با شهر کمک کند. در بیروت، میدان شهدا پس از جنگ داخلی، نه به کلی بازسازی شد و نه به وضعیت قبل بازگشت؛ بلکه با افزودن لایههایی از روایت و یادآوری، به عرصهای برای مواجهه و تأمل بدل شد. چنین نمونههایی، تأکیدی بر ظرفیت فضایی برای همزیستی درد و امید هستند.
تخصص طراحان شهری، تنها در طراحی فرم نیست؛ بلکه در تشخیص پیوند میان فضا، رفتار شهروندان و سلامت فردی و جمعی است. پیشنهاد طرحهای اصلاحی برای فضاهای عمومی که بر آسایش، امنیت و قابلیت مشارکت شهروندان تمرکز دارد، میتواند یکی از کمهزینهترین و پربازدهترین اقدامات در دوران پس از جنگ باشد.
برای مثال، جایگزینی نردههای بلند و دیوارهای جداساز با مبلمان شهری قابل استفاده؛ روشنسازی مناسب فضاها؛ کاشت هدفمند پوشش گیاهی برای ایجاد فضاهای نیمهخصوصی و دعوتگر؛ طراحی مسیرهایی برای گردش پیاده یا دوچرخه؛ و فراهمکردن شرایطی برای برگزاری رویدادهای محلی، همگی میتوانند فضاهای عمومی را به عرصههای بازسازی پیوندهای انسانی بدل کنند.
بستر فضای عمومی عامل بازسازی مانای شهر است. برخلاف بازسازیهای فیزیکی عادی که وابسته به منابع مالی کلان و زمان طولانی هستند، ترمیم اجتماعی با بهرهگیری از فضاهای عمومی، نیازمند هزینههای اندک، اما بینشی دقیق و برنامهریزی حساس است. این بینش، امری تخصصی است و ترکیبی از نگاه انسانشناختی، علومذهن و طراحیشهری است.
سازمان جهانی بهداشت (WHO) در مجموعه دستورالعملهای خود برای بازسازی پس از بحران، تصریح میکند که فضاهای عمومی باید به عنوان «فضاهای سلامت ذهن اجتماع» تعریف شوند و در اولویت بودجهریزی بازسازی قرار گیرند.⁽²⁾ همچنین، بنیاد بینالمللی طراحی شهری (IFUD) در بیانیهی ۲۰۲۰ خود تأکید میکند که «هر متر مربع فضای عمومی پس از جنگ، معادل دهها واحد درمانی در بهبود سلامت ذهن است؛ اگر بهدرستی طراحی شده باشد.»⁽⁵⁾
بازسازی جریان زندگی در فضا، بازسازی اجتماع است. شهر، صرفاً از ساختمانها و خیابانها ساخته نمیشود، بلکه در خاطرهها، روابط، و احساس تعلق ساکنانش تداوم مییابد. اگر این روابط، در اثر جنگ یا بحرانهای دیگر گسسته شوند، بازسازی صرف کالبد، هرگز کفایت نمیکند. فضاهای عمومی، پلهایی هستند میان گذشتهای آسیبدیده و آیندهای ممکن.
بنابراین، بازنگری در طراحی، بهرهبرداری و برنامهریزی فضاهای عمومی پس از جنگ، باید بخشی جداییناپذیر از سیاستهای بازسازی باشد. این وظیفهای است برای طراحان شهری، مدیران محلی، و حتی خود شهروندان؛ چرا که بازسازی ذهن، امنیت و روابط انسانی، سنگبنای بازسازی واقعی هر شهر پس از جنگ است.
پانویسها:
- UN-Habitat, Post-Conflict Urban Recovery Framework: Lessons from Syria and Iraq, Geneva, 2023.
- World Health Organization (WHO), Mental Health and Psychosocial Support in Post-Crisis Urban Settings, 2022.
- Williams, A., Designing Cities for Social Recovery, Architecture & Society, 2021.
- Afghanistan Urban Peacebuilding Initiative, Urban Cohesion through Culture, 2022.
-
International Federation for Urban Design (IFUD), Designing for Post-War Wellbeing, 2020.