دستفروشی زنان در مترو؛ یک بررسی گونهشناختی
مدیران شهری نه تنها مترو را وسیله حمل و نقل جدید در تسهیل رفت و آمد شهروندان میدانستند بلکه وجود واگنهای زنانه در ابتدا و انتهای هر قطار، عاملی بود که متروی تهران را با سایر متروهای جهان متمایز میکرد... اما شاید همان مدیران فکرش را هم نمیکردند در سالهای بعد وجود همین واگنهای زنانه، پدیده جدیدی را خلق کند که در باید برای مقابله یا رفع آن چارهای بیندیشند.

پروژه مترو تهران که از زمان شهرداری نیکپی، آخرین مدیر شهری قبل از انقلاب، آغاز شده بود و بنا بر پیشبینی مدیران وقت در همان سالهایی ابتدایی دهه 60 به بهرهبرداری میرسید، با وقوع انقلاب مانند بسیاری از پروژههای عمرانی به تعویق افتاد و در نهایت در اواخر دهه 70 مترو کرج- تهران افتتاح شد.
مدیران شهری نه تنها مترو را وسیله حمل و نقل جدید در تسهیل رفت و آمد شهروندان میدانستند بلکه وجود واگنهای زنانه در ابتدا وانتهای هر قطار، عاملی بود که متروی تهران را با سایر متروهای جهان متمایز میکرد و البته نکتهای از جانب مدیران تصمیمگیر برای امنیت و آسایش زنان تعبیه شده بود.
اما شاید همان مدیران فکرش را هم نمیکردند در سالهای بعد وجود همین واگنهای زنانه، پدیده جدیدی را خلق کند که در باید برای مقابله یا رفع آن چارهای بیندیشند.
دستفروشی زنان در مترو
در اواخر سالهای دهه هشتاد برای انجام تحقیق میدانی و کیفی، و به واسطه اینکه هر روز برای رفتن به دانشگاه باید مسیر کرج تا تهران را با مترو رفت و آمد میکردم، دستفروشی زنان در مترو را برای واحد درسی مطالعات فرهنگی انتخاب کردم.
در آن سالها تعداد زنانی که به دستفروشی مشغول بودند به وسعت این روزها نبود، تحقیق من با اینکه در حجم خیلی محدودی انجام شد اما جامعه آماری دستفروشان خانم مشغول در مترو نشان داد که بیشتر دستفروشان، زنان متاهل سرپرست یا بدسرپرستی بودند که به اجبار دستفروشی را در وهله اول به خاطر دغدغه نان و بعد احساس امنیت در واگن زنان انتخاب کرده بودند. هر چند نداشتن مهارت اجازه ورود آنها را به بازار رسمی اقتصاد نمیداد.
هر چند این تحقیق و مصاحبه با زنان دستفروش در حجم بسیار محدودی انجام شد، اما پیشینهای را ساخت تا در سالهای اواخر دهه نود، موضوع انتخابی من برای پایاننامهام باشد، با عنوان تجربه زیسته زنان دستفروش مترو.
در سالهای اخیر همواره مدیران شهری تلاش کردهاند از فعالیت این افراد جلوگیری کنند یا دستکم این فعالیت را به نظم درآورند اما نه تنها موفق نبودهاند بلکه گاهی این تلاشها نتیجه معکوس داشته است. به همین خاطر با گذشت زمان دختران و زنان بیشتری بنا بر شرایط اقتصادی و اجتماعی دستفروشی در مترو را که یکی از ویژهترین، نوین ترین و بحث برانگیزترین شکل از مشاغل امروزی است را برمی گزینند.
سیرایت میلز، جامعه شناس آمریکایی معتقد است زمانی یک پدیده اجتماعی به مساله تبدیل میشود که دچار تورم شده باشد، در سالهای گذشته گسترش پدیده دستفروشی زنان در مترو توجه جامعه شناسان و برنامه ریزان شهری را جلب کرده که نتایج تحقیقات حاکی از این است که مسئلۀ اقتصادی و تأمین نیازها مهمترین مسئله ای است که این گروه از زنان با آن مواجه هستند.
به همین خاطر شناخت و فهم گرایش زنان به دستفروشی، شناسایی و ارائه تیپولوژی مختلف از دستفروشان و درک و تصور و تجربه زیسته زنان دستفروش، از اهداف کلی پژوهش بود، در کنار آن بررسی دلایل شغل دستفروشی، علل انتخاب مترو به عنوان محل فروش اجناس، شناخت مزایا و معایب شغل دستفروشی از نگاه دستفروشان و شناسایی گروههای مختلف زنان دستفروش در مترو نیز مورد بررسی قرار گرفت.
تحقیقهای محدودی که تا قبل از این کار به دستفروشی زنان در مترو پرداختهاند، آن را به عنوان داغ اجتماعی که به یک برچسب تبدیل شده یاد می کنند که با وجود درآمد مناسب از منزلت اجتماعی پایینی برخوردارند.
اما پدیدهای که طی این یک دهه بازه تحقیقی برای من قابل توجه بود، حضور زنان و دختران جوانی بود که به عنوان دستفروش در مترو فعالیت میکردند. دختران و زنان جوانی که دستفروشی را بنا به گفتههای خودشان دارای منزلت اجتماعی پایینی میدانند اما به خاطر کسب درآمد مناسب نگاه متفاوتی به آن دارند. در طی این تحقیق 18 مصاحبه عمیق با زنان و دختران دستفروش انجام شد. مصاحبهها خللی در کار انها ایجاد نمیکرد و من هم مانند آنها بیمکان و بیزمان در قطارهای مترو رفت و امد میکردم چون برای زنان دستفروش دیگر مقصد معنایی ندارد. مصاحبهها و مشاهده رفتار دستفروشان زن در مترو یافتههای جالبی داشت که مهمترین آنها ارائه 3 تیپ متفاوت از زنان دستفروش در مترو بود.
قطعا به واسطه مساله اقتصادی اولین و بزرگترین گروه را زنان و دخترانی تشکیل میدادند که برای تامین مخارج زندگی مجبور به انتخاب این کار بودند، چون تمامی آنها نه سرمایه کلان و نه مهارت لازم برای کار در مشاغل دیگر داشتند، اما در کنار زنان ناناور خانواده که در دهه هشتاد هم نود درصد زنان دستفروش در این گروه جای میگرفتند، دختران بسیار جوانی قرار داشتند که باید برای تامین هزینههای زندگی و گاهی هزینههای درمان پدر و مادر کار میکردند و تمامی مسئولیت زندکی با انها بود. این دختران آیندهای برای خود متصور نبودند زیرا به گفته خودشان "هیچ خانوادهای قبول نمیکنه که عروسشون دستفروش مترو باشه"
گروه بعدی هم دختران جوانی بودند که من نام همیاران اقتصادی را برای انها انتخاب کردم، دخترانی که برای تامین هزینههای زندگی باید به خانواده کمک میکردند.
اما گروه جدیدی که در سالهای اخیر شکل گرفته بودند، دختران و زنان جوانی بودند که برای داشتن زندگی بهتر، دستفروشی در متروی تهران را انتخاب کرده بودند.
دستفروشانی که به مانند گروههای قبلی از سر اجبار این کار را انتخاب نکردند، انها نگاهی شرمی که زنان و دختران دستفروش دیگر دارند را به دستفروشی ندارند. دستفروشی در مترو توانسته محل درآمد مناسبی برای تامین هزینههای جانبی انها که منجر به رفاه بهتری میشود ایجاد کند.
این زنان و دختران از لحاظ پوشش یا نوع ظاهر نیز با همقطاران خود متفاونند، حتی اجناسی که این افراد برای فروش انتخاب میکنند متفاوت و گرانتر است و به گفته خودشان مشتریهای خاص خود را در مترو دارند.
مقایسه این دو تحقیق در دو فاصله ده سال زمانی به من نشان داد که از مهمترین دلایل پذیرش زنانه و مشغول شدن آنها به عنوان دستفروش در مترو عواملی متعددی دارد که زنانه بودن مترو و احساس امنیت زنان در واگنهای مختص به خودشان از مهمترین عوامل انتخاب انها بوده است.
عدم احتیاج به سرمایه کلان و روزمزد بودن در کنار انعطافپذیری ساعتهای کاری نیز در صحبتهای تمامی انها از عوامل موثر بوده است. فردیت و معنابخشی به زندگی نیز از عوامل پنهانی بودند که زیر عوامل اقتصادی دیده نمیشدند. برای زنانی که فرصت حضور به واسطه شرایط بد اقتصادی و بیکاری که هنوز هم از مسائل مهم اقتصادی کشور ما است، نداشتهاند، دستفروشی در مترو به زندگی اجتماعی آنها معنای متفاوتی داده است که شاید از کاکردهای پنهان زندگی کاری این زنان باشد.
قطعا هدف این مطالعه این نبوده است که بتواند آینده این پدیده نوظهور اجتماعی را پیشبینی کند ولی فاصله زمانی هر دو تحقیق نشان میدهد که کارگزاران و مدیران شهری هیچ راهکاری که بتوانند آن را کنترل کنند نداشتند، زیرا مسائل اقتصادی کلان کشور نه تنها حل نشدند بلکه تاثیر نابهنجار آن دومینووار بر همه زمینهها تاثیر اسفناک خود را میگذارد.