جان مردم هم شیرین است، ما نمیخواهیم بمیریم
هربار که تعطیلات چند روزه سبب میشود مردم به دل جادهها بزنند گزارشهای ناخوشایندی از تصادف و مرگومیرهای جادهای بهگوش میرسد.
ساساً در دورانی که ما زندگی میکنیم در هیچ مرگی حکومتها نهتنها بیتقصیر نیستند بلکه گاهی متهم ردیف اولاند، متهمی که بعضاً میخواهد پشت اراده و اختیار آدمها خودش را پنهان کند، اما مگر در وقوع یک فاجعه مرگبار اراده ما آدمها چقدر دربرابر اراده حکومتها توان دارد؟ از مصداقها حرف بزنیم، همین یک هفته گذشته اخبار مرگومیر تصادفات جادهای تا دلتان بخواهد در رسانهها منتشر شد، سراغ حکمرانها برویم بلافاصله میگویند دلیل اصلی تصادفات جادهای عامل انسانی است بعد عوامل دیگر، این همان پنهان شدن پشت آزادی فردی است که بالاتر گفتیم، اما شما را بهخدا سوگند، کدام آزادی؟
یک مشت خودروی بیکیفیت به مردم دادهاید، آنها را روانه جادههای بیکیفیتتر کردهاید که اگر شلوغ شوند یکبار سر آن را میبندید بار دیگر ته جاده را که یکطرفه شود، با جیب ملت کاری کردهاید که آخرین اقامتشان در هتل موقع مسافرت را بهیاد نمیآورند، بعد تصادف جادهای را گردن همین مردم هم میاندازید؟ که البته دیوار حاشا بلند است.
فقط به این آمارها توجه کنید، اینها را جانشین فرمانده پلیس راه گفته است: «بهطور میانگین روزانه بین ۴۵ تا ۵۰ نفر بر اثر سانحه رانندگی جان خود را از دست میدهند و روزانه هزار نفر نیز مجروح میشوند که از این تعداد ۱۰۰ نفر دچار معلولیت و بالغ بر ۲۰۰ خانواده دچار کاهش شدید درآمد و حتی فقر میشوند.»
حالا به این نکتهها توجه کنید، سخنگوی آتشنشانی گفته که: «در تصادفات یا حتی برخورد برخی از خودروها با موانع، درخت و گاردیل خودروها فورا آتش گرفته و شعلهور میشوند. بهنظر میرسد این مسئله به خاطر ضریب ایمنی پایین خودروهای داخلی رخ میدهد.»
این را هم معاون اجتماعی پیشین پلیس راهنمایی و رانندگی فراجا گفته: «برخی از وسایل نقلیهای که در کشور تولید یا مونتاژ میشوند استحکام و استاندارد مورد نیاز را ندارند و در تصادفات شاهد هستیم که چه بلایی به دلیل ضعف اسکلت و اتاق خودروها بر سرنشینان خودرو نازل میشود . چه دلیلی دارد که ما اصرار داریم خودرویی در کشور تولید کنیم که حتی در تصادفات با سرعت ۶۰ کیلومتر بر ساعت نیز چند مجروح برجای میگذارد؟»
آیا حکمران این آمارها را نمیداند؟ ضعف خودرو و جاده را نمیداند؟ پس اگر میداند چرا کاری نمیکند؟ شاید بهترین پاسخ را به این وضعیت «باربارا تاکمن» در کتاب «تاریخ بی خردی» داده باشد. او حکمرانی غلط در مواجهه با مسائل را اینطور صورتبندی میکند: «پیروی از سیاستهای مغایر با منافع مردم و کشور»، معتقد است: «غرض از منافع هر آن چیزی است که به آسایش و سود مردمِ تحت حکومت بیانجامد، مراد از بی خردی گزینش سیاستهایی است که نقض این غرض (منافع) میکند.»
او نشانههای دیگری هم درباره حکمرانی غلط میدهد، مثلاً اینکه: «تجربه هیچ شکستی حکمران را به برتری ذاتی سیاست خویش سست نمیکند.» یا «حکمرانی غلط سماجت بیهوده بر سر بازسازی تخم مرغ شکسته است.» یا اینکه «در سیاستِ آشکارا بیثمر لجاجت ورزد.»
«تاکمن» خیلی ساده صورتبندی میکند: «اوج هنر حکمرانی این است که، ذهن چنان باز باشد که دریابد فلان سیاست بهجای سود زیان میآورد و شخص اعتماد به نفس لازم را داشته باشد که به این امر اذعان کند.»
نکته آخر اینکه لجاجت نکنید، دست از سر این سیاستها بردارید، به مردم خودروهای بیکیفیت ندهید، جان شیرین است، جان مردم هم همینطور.
منبع: خبرآنلاین