۲۵ شهریور ۱۴۰۳
کد خبر: 1643

سعید معیدفر،جامعه شناس: در ســالهای اخیر دانشگاه، پادگان شده بود

سعید معیدفر جامعه شناس گفت: در ســالهای اخیر وقتی وارد دانشــگاه می‌شــدیم تمام حوزه‌های دانشــگاه در اختیار حراست بود و اساس دانشگاه پادگان شده بود و وقتی وارد دانشگاه میشدی حس میکردی وارد پادگان شــده ای چراکه جای علم و تبادل اطلاعات و داده‌ها نبود. استاد را می‌ترسانند و دانشجو را اخراج یا تحریم می‌کنند. اساتید شایسته را اخراج میکنند و افرادی که شایستگی قرار گرفتن در مقام استادی را ندارند، وارد دانشگاه می‌کنند

سعید معیدفر،جامعه شناس: در ســالهای اخیر دانشگاه، پادگان شده بود

سعید معیدفر جامعه شناس  دانشگاه گفت: در ســالهای اخیر وقتی وارد دانشــگاه می‌شــدیم تمام حوزه‌های دانشــگاه در اختیار حراست بود و اساس دانشگاه پادگان شده بود و وقتی وارد دانشگاه میشدی حس میکردی وارد پادگان شــده ای چراکه جای علم و تبادل اطلاعات و داده‌ها نبود. استاد را می‌ترسانند و دانشجو را اخراج یا تحریم می‌کنند. اساتید شایسته را اخراج میکنند و افرادی که شایستگی قرار گرفتن در مقام استادی را ندارند، وارد دانشگاه می‌کنند

به گزارش روزن آنلاین، سعید معیدفر، جامعه‌شناس و دانشیار بازنشسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در این باره می‌گوید که ابتدا باید معنای صحیح مدنظر دولت درخصوص «وفاق در دانشگاه» تبیین شود: «به اندازه کافی در سال‌های گذشته آموزش عالی ما خیش زده شده است و هرچه افراد نخبه و کارآمد داشتیم را از دانشگاه بیرون انداخته و هرچه آدم متوسط و ضعیف بوده، به دانشگاه چپانده شده است.

حال می‌خواهیم چه کنیم؟ آیا منظور از وفاق این است که می‌خواهیم افراد موثر را به دانشگاه برگردانیم و در کنار افراد ضعیفی بنشانیم که جایگاه و شأن آنها حضور در دانشگاه نیست؟ آیا می‌خواهیم چنین کاری کنیم و سپس نام آن را «وفاق» بگذاریم؟ یا اینکه می‌خواهیم مشخصاً بررسی کنیم که چه بلایی بر سر دانشگاه و آموزش عالی در سالیان گذشته آمده است و به سرعت این خون کثیف را از بدن بیرون کنیم، سپس خون سالم به آن تزریق کنیم؟ وقتی می‌خواهیم وارد اقدام شویم و مشکلات و بحران‌هایی که در عرصه‌های مختلف اعم از مسائل و آنچه در دانشگاه‌ها آوار شده است حل کنیم، دیگر بحث وفاق معنایی ندارد، چراکه اساس کار روی این امر است که شما دقیقاً درگیر کدام بحران هستید و پس از شناخت مسئله به اقدام روی آورید.

در حال حاضر ما در تمام عرصه‌ها مشکلات بسیار حادی داریم گه اگر با فوریت به آنها رسیدگی نشود تقریباً باید گفت، فرصت‌ها را برای همیشه از دست داده‌ایم. در حال حاضر حوزه آموزش عالی ما به‌دلیل مداخلات ناروا و غیراصولی و بدون برنامه‌ریزی و براساس نگاه‌ها و رویکردهای ایدئولوژیک وضعیت بسیار وخیمی دارد. از اساتید گرفته شده تا دانشجویان و درس‌ها و فضای دانشگاه‌.»

او درباره تجربه خود در محیط دانشگاه هم می‌گوید: «خود من از سال ۹۰ به طور کلی دانشگاه را رها کردم، چراکه احساس کردم دیگر نمی‌توان آنجا نفس کشید. احساس کردم فضای سالمی نیست به دلیل اینکه دیگر آنجا دانشگاه و یک محیط فعال، نقاد و پرتحرک و عرصه‌ای که بتواند به حل مسائل کشور کمک کند، نبود. بلکه دکانی برای عده‌ای شده است که نهایتاً یک پروپاگاندایی برای توده داشته باشند.

همین چند وقت پیش بحث بر سر این بود که یکی از مسئولان اجرایی ما که باید تمام وقت خود را صرف امور اجرایی کشور کند استادتمام دانشگاه شده است. مشخص است در این شرایط دیگر دانشگاه محل کسب دانش نیست بلکه محل توزیع رانت، پوزیشن و تبلیغات برای یک عده خاص است و واقعاً کارکرد دانشگاه در حال حاضر از بین رفته است. از همین رو دیگر نخبگان ما احساس خوبی ندارند، بسیاری از آنها ترجیح می‌دهند رها کرده و بروند و برخی ترجیح می‌دهند اصلاً به دانشگاه نیایند و برخی دیگر الان بیرون دانشگاه در حال کار کردن هستند.

درواقع باید گفت بهترین‌ها الان بیرون دانشگاه هستند و متوسط‌ها و ضعیف‌ها در دانشگاه؛ چراکه دانشگاه فقط مکانی شده است تا عده‌ای بیایند و مدرکی گرفته و عنوان استادتمام یا آقای دکتر بگیرند و به هر حال آن وظیفه اصلی و نقش اصلی که باید داشته باشند را ندارند. دانشگاه یک تابلوی تزئینی شده است که هیچ کارکردی ندارد. گرچه قبلاً هم کارکرد دانشگاه در جامعه ضعیف بود اما الان دیگر هیچ نقشی ندارد و فقط نقش تولید مدرک دارد و نقش اینکه عده‌ای بیایند و در کنار عناوین خود یک عنوان دیگر هم بگیرند را دارد.

این دانشگاه سخت درگیر بحران است و بحث وفاق معنا پیدا نمی‌‌کند بلکه همه سعی ما باید این باشد که به سرعت این محیط را احیا کنیم. دانشگاه در حال حاضر وضعیت کسی را دارد که در حال احتضار است، در شرایط احتضار نمی‌توان گفت بیایید رفیق باشیم و پست‌ها را با هم توزیع کنیم، اگر چنین منطوری از «وفاق در دانشگاه» داریم باید گفت چنین نگاهی کاملاً اشتباه است چراکه به هیچ وجه پذیرفته نیست که برای عرصه‌هایی که درگیر بحران جدی هستند و نفس‌های آخر را می‌کشند درباره «وفاق» به این معنا صحبت کنیم. این خطای بزرگی است.»

معیدفر معتقد است که وفاق در دانشگاه جز با یک امر محقق نخواهد شد: «اگر حاکمیت متوجه شده است که درگیر مسئله بزرگ و بحران در عرصه‌های مختلف است،  نباید تعارف داشته باشد و باید به نحوی از متخصص‌ترین و شایسته‌ترین افراد استفاده کند و کاری به این نداشته باشد که این فرد به حاکمیت نزدیک است یا خیر بلکه به عبارتی باید کسانی که می‌توانند علائم حیاتی این مریض در حال احتضار را برگردانند به کار گیرد تا بعدها بتواند به نحوی این مریض را ریکاوری کند.

بنابراین من به شخصه بر سر مفهوم «وفاق در دانشگاه» مسئله دارم و باید توضیح داده شود که مسئله وفاق در دانشگاه مشخصاً به چه اقداماتی باز می‌گردد. بر اساس آنچه در کابینه اتفاق افتاده است می‌توان این را فهمید که افراد وابسته به جریانات مختلف را بدون در نظر گرفتن شایستگی در کنار هم بنشانیم و کابینه‌ای تشکیل دهیم و به آن بگوییم کابینه ترکیبی است.

اگر چنین منظوری از «وفاق در دانشگاه» وجود داشته باشد که اساساً غلطی مهلک است نشان می‌دهد هنوز درک نکرده‌ایم که درگیر بحران هستیم. تمام سعی ما باید این باشد که فضای دانشگاه را فضای سالمی قرار دهیم که امکان تنفس در آن وجود داشته باشد. دانشگاه باید جایی باشد که افراد شایسته در آن حضور داشته باشند و اساتید و دانشجویان وقتی در آن محیط قرار می‌گیرند حس خوبی داشته باشند. الان وقتی وارد دانشگاه می‌شوید دانشجو و استاد شایسته آن زجر می‌کشند و خیلی علاقه‌ای به آن محیط ندارند. فضای آن دانشگاه فضای زجرآور و خسته‌کننده‌ای است‌.»

او ادامه می‌دهد: «در سال‌های اخیر وقتی وارد دانشگاه می‌شدیم تمام حوزه‌های دانشگاه در اختیار حراست بود و اساس دانشگاه پادگان شده بود و وقتی وارد دانشگاه می‌شدی حس می‌کردی وارد پادگان شده‌ای چراکه جای علم و تبادل اطلاعات و داده‌ها نبود. استاد را می‌ترسانند و دانشجو را اخراج یا تحریم می‌کنند. اساتید شایسته را اخراج می‌کنند و افرادی که شایستگی قرار گرفتن در مقام استادی را ندارند، وارد دانشگاه می‌کنند.

این فضا تاکنون بوده است، الان می‌خواهند با «وفاق» این فضا را چه کنند؟ باید وقتی وارد دانشگاه می‌شویم احساس کنیم وارد یک فضای گفت‌وگویی، علمی، تبادل دانش و اطلاعات می‌شویم که در آن اساتید شایسته و دانشجویان با انگیزه و با علاقه حضور دارند که با صلاحیت وارد دانشگاه شده‌اند.

باید وفاق در دانشگاه تبیین شود که مشخصاً چه معنایی دارد. باید دید از دانشگاه چه انتظاری داریم. برای مثال امسال در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران رشته‌ای تاسیس کردند به نام علوم پژوهش‌های اسلامی، این رشته دقیقاً چیست؟ آیا کار دانشگاه ترویج یک ایدئولوژی یا محل ترویج دانش است؟ آیا دانشگاه حوزه علمیه است و یا برای نهادهای حکومتی کادرسازی می‌کند؟

اولین و مهمترین مسئله ما این است که روندهای این‌چنینی را اصلاح کنیم و مشخص کنیم دانشگاه جایی است که قرار نیست ایدئولوژی خاصی تبلیغ شود، دانشگاه جایی است که قرار نیست در آنجا درجه به افراد دهند و جایی برای مدرک‌گرایی نیست، بلکه صرفاً جایی برای تولید دانش است. حتی اگر دانشگاه در سالیان گذشته در این مسئله ضعیف بوده باشد هم، به‌مراتب در چند سال‌ اخیر این کارکرد علمی خود را از دست داده است.

بنابراین اولین اولویت ما همین است که دانشگاه صرفاً جایی برای تبادل علم و دانش و حضور شایستگان باشد. کسانی که در حوزه دانشگاه حرفی برای گفتن دارند و صاحب آثار و تألیفات هستند در دانشگاه حضور یابند. این باید رویکرد اصلی ما باشد و قاعدتاً وقتی رویکرد اصلی این باشد در مرحله بعد باید مشخص کنیم دانشگاه قرار است برای کشور چه کند؟ آیا دانشگاه صرفاً موجودی جداافتاده و جداگانه است یا اینکه می‌خواهد برای بهبود جامعه کاری انجام دهد‌؟‌ یکی از مشکلات جدی ما این است که رابط بین دانشگاه و جامعه، دانشگاه و صنعت، دانشگاه و اقتصاد و عرصه‌های دیگر قطع است و این رابطه را نداریم.»

منبع: روزنامه هم میهن

منبع: روزنامه هم میهن
دیدگاه شما
منتخب سردبیر