خبراولمعماری و ساختمان

پنجره‌های بی‌شهر

ساختمان شماره ۳۸، فضایی برای زنان ایران

مریم اسفندیاری؛ دکترای تئوری و تاریخ معماری، پژوهشگر و مدرس

 در روزهایی که معماران برای زنان می‌سازند و جوامعی با آنها هم سرایی می‌کنند، ساختمان شماره ۳۸ در کانونِ توجه بسیاری از لایه‌های تخصصی و دغدغه‌مند حرفه‌ای قرار گرفته است. ساختمانی که برای فضای ورزش بانوان تعریف شده. آنچنان که بدری احمدی، طراح این بنا می‌گوید: ساختمان ۳۸ جعبه‌ای است با مرزی بسیار پررنگ و محکم برای محافظت درون امنِ از فضای الوده‌ی بیرون. در تضادی حداکثری بین درون و بیرون؛ رویکردی رادیکال به دو گونه ی حضور زنان امروزی ایران در زندگی بیرون که از نماد های بارز آن، جامعه و شهر است، و از دیگر سو در درون که محفل امن خانه یا خانواده را تداعی می‌کند. رویکردی که مسایل زنان را، همسو با جریان هایی، نادیده می‌گیرد. ایفای نقش معماری به عنوان پاسبانی قدرتمند از زن، یک موجود آسیب پذیر (برای به اصطلاح امنیتش)، در برابر شهر یا بیرونی نا‌امن، بدون لحاظ نقشی مهمتر برای متولی مدنی و فرهنگی در برقراری امنیت به عنوان پایه و اساس زندگی جمعی. نظریه فرهنگی استوارت هال، جامعه شناس جامائیکایی-بریتانیایی، به عنوان یکی از منابع مهم مطالعات زنان، حقوق شهروندی را به سه دسته مدنی، اجتماعی و سیاسی تقسیم می‌کند و امنیت را یکی از مهمترین مؤلفه‌های حقوق اجتماعی به شمار می‌آورد.

مهم است که نگاه ما بر این بنا از دیدگاه شهروند و گذرکنندگانی باشد که هر روز آن را می بینند، و نگاه بر می‌تابند گویی در انتظار اند تا عنصری آنرا تکمیل کند؛ یا از نگاه کاربرانی باشد که بنا نیست از درون بنا شهری را، منظری را و مردمان بیرون از بنا را ببینند. نکته ای دیگر، جدا از اینکه بنا در چه زمینه، چه شهر، چه عصر و حتی در چه منطقه ی شهری ساخته شده است‌، عدم حضور نور طبیعی کافی برای استفاده کننده‌گان را به ارمغان آورده است. نبود نور کافی یعنی زیستن در سایه دیوارها و عدم تشخیص فرم و آنچه با چشم دیدنی است (با پذیرش اینکه عملکرد عدسی و شبکًیه چشم زنان و مردان در دیدن و سپس شناخت یکسان است!)

عدم حضور نور مترادف با نبودن پنجره نیست بلکه در جایشگت معماری ایرانی، گشودگی برای زیست پذیری بنا، تمهیداتی خلاقانه (فخرمدین، دریچه، روزن و…) داشته است و اساسا در معماری درون نگر شهر ایرانی، پنجره رو به کوچه پدیده ای نوظهور است (پنجره های روبه کوچه از اواخر دوره ی قاجار پدیدارد شد و در دوره‌ی بناهای وارطانی رونق گرفت) حتی در زبان فارسی تنها حدود ۱۵۰ سال است که به معنای مشبک آن برای دریچه‌ای از بنا رو به بیرون یا شهر به کار گرفته شده است. (اشاره به این واقعیت بی مورد نباید باشد که واژه پنجره از panjara سانسکریت، به معنای قفس، گرفته شده است ودر زبان اردو نیز pinjara به همین معنی است.)

آنچه موضوع این بنا را به گفتگوها کشانده است، بیش از محدودیت نفوذپذیری توسط مرزهای جدی آن با بیرون، کاربران آن است: زنان که شاید در لحظه ای از فرآیند توسعه ی اجتماعی-سیاسی خود در یک قرن گذشته ایستاده اند که میتواند برای هر یک از تصمیم سازان نه تنها وظیفه ای دشوار بلکه موعدی برای انجام تکلیف باشد. شکی نیست حفاظت از اجتماع زنان که بهره داران این فضا هستند، از توجه های اصلی طراح است و او در شکل بنا بخوبی این حساسیت را نمایش می‌دهد. اما این امر برنامه فضایی و وظیفه ی خرده فضاهای این معماری را برای پالایش این حصار سنگین، سنگین تر کرده است. شجاعت حامد بدری‌احمدی می‌توانست  تکلیف درون بنا را با حساسیت بیشتری مشخص کرده باشد و نه با آسودگی خیال که چون این فضایی درونی است و از بیرون جدا، پس حتما حال خوشی دارد و امنیت دارد، و چون مراقب است پس حتما عادلانه و پاسخگو ست!

از سوی دیگر، از آنجا که معماران عمدتا نقشی از دریچه های رو به زشت و زیبای شهر را به عنوان عنصری از سیمای شهری پذیرفته اند، علاوه بر ریشه های کارکردی آن در کالبد، جهت گیری این بنا نسبت به شهر نیز جای بحث دارد. در دهه های ۵۰ و ۶۰ شمسی در مبانی نظری معماری، واژه هایی از شفافیت، محرمیت و سلسله مراتب، جدا از پذیرش یا رد معیارهای علمی آنها، به گشودگی های بنا از جمله پنجره ها، در مواجهه با عرصه های مختلف پرداخته شد. لیکن امروزه می‌دانیم که اعتبار این مولفه‌های تا چه اندازه غیر قابل‌ اندازه‌گیری است. بنابراین آنها در جایگاه معیارهای بررسی، این بنا، را به سطح یک پروژه تک‌منظوره تقلیل نخواهند داد، چرا که در تفاوت بنیادین میان سیمای شهری و منظر شهری، مولفه های خوانایی اجتماعی- فرهنگی در این بنا نقش کلیدی بازی می‌کنند. منظر شهر بخشی از تجربه حسی شهروندان است و به عقیده کوین لینچ، شهرساز و نظریه‌پرداز غربی، منظر شهر عینیتی قابل ادراک از سیمای عناصر شهر است که منظر ذهنی را می‌سازد.

بطور معمول منظر شهري، جدا از نقش آن همچون لایه هایي در شکل گیري فرم شهري، به عنوان ابزاري در خدمت دولت ها و حکومت ها قرار دارد، تا اینکه تصویر ذهنی جامعه از خویش و تقویت غرور مدنی مردمان را فراهم کند. در کشورهای در حال توسعه‌ی بسیاری شاهد استفاده حاکمان از تصویر عناصر شهر و حتی تک بناهای شهری، خصوصا در فضاهای مجازی، برای تفاخر به همزیستی و یا امکان استفاده از آنها برای افراد جامعه خود هستیم. با اشراف به این واقعیت، این پرسش به ذهن می رسد که  ساختمان ۳۸ تا چه اندازه حقوق شهروندی و غرور مدنی کاربران آن، تصویر ذهنی و عینی مطبوع بینندگان، و موفقیت در ایجاد امکان قرائت مسائل زنان را موجب خواهد شد؟
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *