قطعنامه‌ای علیه پاسارگاد؛ هفتم آبان، گردشگری تعطیل است

هفتم آبان است و موسوم به روز کوروش. در این روز کارکنان محوطه جهانی پاسارگاد می‌توانند به مرخصی بروند، چرا که کسی حق ورود به این مجموعه را ندارد.

قطعنامه‌ای علیه پاسارگاد؛ هفتم آبان، گردشگری تعطیل است

هفتم آبان است و موسوم به روز کوروش. در این روز کارکنان محوطه جهانی پاسارگاد می‌توانند به مرخصی بروند، چرا که کسی حق ورود به این مجموعه را ندارد.

به گزارش روزن آنلاین  رویه‌ای که از سال ۱۳۹۶ آغاز شد و نبود کنترل روی جمعیت حاضر در مجموعه، عده‌ای را بر آن داشت که کلاً درهای مجموعه را ببندند. حالا هفت سال از آن روزهای پرآشوب می‌گذرد و همچنان ۷ آبان، جاده‌ منتهی به پاسارگاد بسته می‌شود. از چند روز قبل بوم‌گرد‌ی‌ها باید کاروکاسبی خود را تعطیل کنند. پاسارگاد به اغما می‌رود و گردشگری‌اش تعطیل می‌شود. دیگر در این مقطع از تاریخ مهم نیست که در چشم‌انداز برنامه هفتم توسعه تأکید بر توسعه گردشگری شده است. نشانی بر اینکه مسئولان عاجزند از برپایی گردهمایی، همایش و برنامه‌های گردشگری در یک روز خاص برای یک مجموعه باستانی. اصلاً این را هم بندازیم گردن کوروش‌پرست‌های افراطی و چشم ببندیم به سیل علاقه‌مندان به هویت و تاریخ وطن و بگوییم این فقط درد یک روز از ۳۶۵ روز سال است.

پاسارگاد قصه‌ای است پر ز آب چشم. سال‌هاست که چاه‌های آب امان از زمین خشک پارسه بریده و فرونشست، جهنم آرامگاه کوروش شده است. روزی که «عزت‌الله ضرغامی»، وزیر سابق میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، به پاسارگاد رفت، نکرد حتی وعده تبدیل شدن پاسارگاد به مجموعه‌ای گردشگری بدهد، نکرد درباره این صحبت کند که در حریم پاسارگاد نباید ساخت‌وساز شود، نکرد صحبت کند که کارخانه‌ها باید از اطراف مجموعه جمع شوند و صدها حرف حسابی دیگر. او فقط پای صحبت کشاورزان نشست و روی خوش نشان داد به زدن چاه‌های عمیق. این روز، روز تلخی در تاریخ میراث‌فرهنگی ایران بود و همچنین محیط‌زیست. روزی که یک وزیر از وظیفه‌ ذاتی‌اش سرپیچی و روحیه پوپولیستی‌اش بر قاطعیت برای حفاظت از آثار تاریخی غلبه کرد. بی‌دلیل نیست که تا امروز رصد زمین‌شناسی دقیقی در محوطه پاسارگاد انجام نشده است که ما بدانیم چقدر از این بنای تاریخی دچار فرونشست شده و برای تقویت زمین و نجات این اثر کم‌نظیر در جهان چه باید کرد؟ سال‌ها تلاش برای جلوگیری از زدن چاه‌های عمیق در یک سفر استانی پرخرج برای دم‌و‌دستگاه میراث‌فرهنگی به باد رفت.

البته دستاورد دیگری هم این سفر داشت؛ ضرغامی برای آرامگاه کوروش خط و نشان کشید که «بزرگترین گرفتاری ما که می‌دانم همه دستگاه‌ها با آن مواجه هستند، حریم آثار تاریخی است که باید برای آن تصمیم‌های انقلابی‌تری گرفت. من این مشکل را حل می‌کنم و زیر میز می‌زنم.» بلایی که سر حریم پاسارگاد آمد هم داستان‌ها دارد. حالا شما فکر کنید در سرزمین کهنی به‌سر می‌بریم که میراث‌فرهنگی‌اش علیه میراث‌ فرهنگی به پا خواسته و خواستار کوچک شدن حریم یکی از مهمترین آثار جهانی ایران می‌شود. اما اگر فکر کنید این پایان مصائب پاسارگاد است، در اشتباه‌اید. آنچه این محوطه را دچار عصیان کرده، نبود برنامه‌ریزی‌های صحیح برای مرمت و ساماندهی آن و حریمش است. از سوی دیگر، قراردادهای کارکنان هنوز تعیین‌تکلیف نشده است. قراردادهایی که کارکنان با شرکت توسعه گردشگری ایران منعقد کرده‌اند و آنها دیگر قرارداد مستقیم با وزارتخانه ندارند. واقعیت این است که نیروهای کارشناس فنی حقوق مناسبی دریافت نمی‌کنند و کل مجموعه وضعیتی معلق بین زمین و آسمان دارند. متخصصانی که کارد به استخوانشان رسیده، می‌گذارند و می‌روند و آنهایی که می‌مانند، فقط علاقه به پاسارگاد است که پای رفتنشان را سست کرده است.

مدیریت جدید مجموعه پارسه پاسارگاد نیز شش ماه است که شورای فنی این مجموعه را تعطیل کرده و معلوم نیست که اصلاً چه می‌کند و چه برنامه‌ای پیش رو دارد یا می‌خواهد داشته باشد. مسئولان ارشد استان هم که می‌گویند وضعیت آرامگاه خوب است و ترک‌های روی زمینش را نادیده می‌گیرند و بودجه‌اش را به این‌طرف و آن‌طرف می‌فرستند. حالا اگر در همین زمان با همین شرایط جهنمی که برای پاسارگاد درست شده است، یک کشور خارجی یا چند کشور دیگر در ینگه دنیا قطعنامه‌ای صادر کنند که پاسارگاد از این پس برای ایران نیست، شاید در آن وقت همان عده‌ای که درهای این محوطه گردشگری را بسته‌اند، بگویند که پاسارگاد پاره تن ایران است، شاید برای حمایت از آن کارزارها راه بیفتد و حرف‌ها و ادعاهای بزرگ شود؛ مانند جزایر سه‌گانه‌ای که همین‌طور به امان خدا رهایش کرده‌اند بدون حتی برنامه‌ای برای ساماندهی یا حتی گردشگری. وقتی قطعنامه‌ای صادر می‌شود آن‌وقت است که مدعیان پروپاقرص وارد می‌شوند و برایش یقه پاره کنند.

منبع: روزنامه پیام ما

منبع: روزنامه پیام ما
دیدگاه شما
منتخب سردبیر