عدهای میخواهند با افغانی ستیزی، سلبریتی شوند!
هرچند تلخ اما باید اعتراف کرد که بهدلیل مسموم شدن فضای جامعه نسبت به حضور اتباع افغانستانی، امروزه مهاجرستیزی بهعنوان یک ژست ایراندوستی و وطنپرستی شده است. افراد برای اینکه خود را نگران فردای ایران جلوه دهند، به حضور مهاجران افغانستانی میتازند
روزنامه فرهیختگان
اکنون و در شرایطی که اذهان عمومی نسبت به حضور اتباع افغانستانی حساس شده است، مطرح شدن این امر که تعداد اتباع غیرایرانی از جمعیت 72 کشور دنیا بیشتر است؛ فضای زندگی را برای اتباع مجاز در کشور نیز ملتهب میکند. خانوادههای افغانستانی بسیاری در کشورمان وجود دارند که چندین دهه است در ایران زندگی میکنند و سالهاست که به افغانستان بازنگشتهاند و ایران را وطن خود میدانند.
این خانوادهها بهصورت قانونی در کشورمان اجازه اقامت و زندگی دارند. با مطرح شدن این سخن از سوی یک مقام مسئول، آیا شرایط زیست و مراودات این خانوادهها سختتر از پیش نخواهد شد؟ از طرفی دیگر تمام این 7 میلیون اتباع مجاز و غیرمجاز اتباع افغانستانی نیستند و اتباع سایر کشورهای دیگر نیز در بخشی از این 7 میلیون حضور دارند.
چه بخواهیم بپذیریم و چه نخواهیم بپذیریم، مدتی است که مردم نسبت به اخبار حضور مهاجران افغانستانی حساس شدهاند. در سمت دیگر ماجرا نیز مدتهاست که در سطح فضای مجازی و گاهی حتی در رسانه شاهد خبرسازیها، بازنشر اخبار گذشته و حتی انتشار اخبار فیک و جعلی در رابطه با حضور اتباع افغانستانی هستیم. مانند مقصر جلوه دادن اتباع تازهوارد در انتشار بیماریهای واگیردار مثل سل و وبا یا اخباری تحت عنوان بالا رفتن بزه بهدلیل حضور اتباع افغانستانی در تهران یا اخباری از این دست
در پیوست رسانهای این دست از اخبار، چهرههای مهاجرستیز با مقصر جلوه دادن مهاجران در زیاد شدن بزه یا بیماریهای مختلف؛ مهاجرستیزی را با تحریک احساسات خوانندگان، با عنوان ایراندوستی جلوه داده و صورت مساله را بهطور کلی برای مخاطبان تغییر میدهند. در این بین نیز برخی چهرههای مهاجرستیز و بلاگر خبرنگاران با توجه به مسموم شدن فضای حضور مهاجران افغانستانی در جامعه، به دنبال مطرح کردن خودشان با خبرسازی علیه اتباع افغانستانیاند و خودشان را به مرجعی با عنوان فیکسازی علیه مهاجران افغانستانی تبدیل کردهاند.
منافع برخیها در حذف صورت مساله است نه حل مساله اتباع غیرمجاز
مطالبه ملی تمام ایران قطعا ساماندهی اتباع غیرمجاز است. ساماندهی نیز اشکال مختلفی دارد و بخشی از آن بیشک، اخراج برخی از اتباع خواهد بود و بخش قابل توجهی از اتباع افغانستانی قرار است بهسمت مرزهای افغانستان بازگردانده شوند. در این بین اما برخیها مجددا به ایران باز میگردند و تعدادی دیگر بهسمت دیگر کشورها خواهند رفت. در این بین اما مساله اصلی ساماندهی جدی اتباعی است که در ایران باقی خواهند ماند. یعنی محل سکونتشان، شهرهای محل ترددشان، نوع فعالیت و مشاغلشان، شکل تحصیل، نوع و شیوه و شکل حضورشان در جامعه و حتی مدتزمان حضور و هزینهای که قرار است بابت حضور در ایران بپردازند باید شفاف شود. یعنی اگر یک ایرانی کارفرمای یک پروژه باشد، طبق قانون مصوب و مشخص از سمت نهاد مرتبط باید مشخص شود که یک کارگر افغانستانی چه هزینهای باید از کارفرمای ایرانی دریافت کند؟ یا یک دانشآموز افغانستانی اجازه تحصیل در کدام یک از مدارس شهر تهران را دارد و بابت تحصیل در مدارس مختلف، چه هزینهای باید به مدارس بپردازد؟ مشاغلی که افغانستانیها به آن مشغولند کدام مشاغلاند؟
مهاجرستیزی، نشانه وطندوستی نیست!
اگرچه مهاجرستیزی، وطندوستی نخواهد شد اما قطعا تغییر صورت مساله ساماندهی اتباع غیرمجاز، وطنستیزی خواهد بود؛ چراکه تشویش اذهان عمومی نسبت به حضور اتباع غیرمجاز بدون شک نشأت گرفته از دغدغهمندی برای فردای کشور نیست و نتیجهای به جز ایجاد کینه و نفرت نسبت به اتباع و احساس ناامنی در جامعه نخواهد داشت.
بنابراین ممکن است اگر فردی به نام ایران و ایراندوستی، بهسمت ماجرای حضور اتباع افغانستانی حملهور شد، باید بدانیم که این احساس برآمده از احساس ناسیونالیستی نیست، بلکه نتیجه فاشیستی بودن آن شخص است؛ چراکه نمیخواهد صورت مساله اتباع غیرمجاز توسط نهادهای مربوطه حل شود بلکه قصد دارد بهطور کل مساله حذف شود. از این رو اگر کسی بهجای مطالبه ملی ساماندهی اتباع غیرمجاز؛ درخواست اخراج کلی افغانستانیها را داشت، نهتنها مهاجرستیز است بلکه حتی دغدغه ایران را هم ندارد. ماجرای ایران و همسایه شرقی و عجین شدن ایران و افغانستان امری بیش از اشتراکات فرهنگی است و تغییر صورت مساله ساماندهی اتباع به اخراج آنها نهتنها برآمده از عدم درک شرایط افغانستان است، بلکه در کنار آن عدم درک شرایط ایران در مقابل همسایه شرقیاش نیز است.