هر چه آن خسرو کند، شیرین بود! نیمنگاهی به فراکسیونبندی در شورای ششم - علی اعطا
شکلگیری فضای فراکسیونی براساس خردهگرایشهای در درون یک جبهه سیاسی، امری دور از انتظار نیست؛ اما در مورد خاص شورای ششم و شهردار منتخب آن، مبنای شکلگیری این شکافها از جنبه دیگری محل تامل است که باید بهعنوان یک آسیب، تحلیل چندوجهی و دامنهداری درباره آن داشت…
هر چه آن خسرو کند، شیرین بود!
نیمنگاهی به فراکسیونبندی در شورای ششم
علی اعطا؛ عضو هیئت رییسه و سخنگوی شورای پنجم پایتخت
در ماههای گذشته تنشها میان شورای شهر و شهردار تهران بالا گرفته است؛ این تنشها، بهویژه میان بخشهایی از شورا و اعضای شورا قابل مشاهده است که عملاً از سال دوم، جبههای انتقادی را نسبت به شهردار و فضای مدیریتی شهرداری شکل دادهاند و به تدریج، فضای انتقادی منجر به شکلگیری شکافهایی در درون شورا شده است. اگر از داستان پرآب چشم شورای اول و شرایط خاص آن دوره عبور کنیم، امروز بهگونهای کمسابقه، شورایی که برآمده از یک لیست واحد سیاسی بوده است، شکافهای عمیقی را در درون خود تجربه میکند. شکلگیری فضای فراکسیونی براساس خردهگرایشهایی که میتواند در درون یک جبهه سیاسی شکل بگیرد، اساساً امری دور از ذهن و دور از انتظار نیست؛ اما در مورد خاص شورای ششم و شهردار منتخب آن، آقای زاکانی، مبنای شکلگیری این شکافها از جنبه دیگری محل تامل است که باید بهعنوان یک آسیب، تحلیل چندوجهی و دامنهداری درباره آن داشت. در ساختارهای پارلمانی، شکلگیری فراکسیونها، امری طبیعی است و اساساً ساختارهای پارلمانی، فراکسیونپذیر هستند؛ اما پرسش اصلی اینجاست که آیا فراکسیونهای اصطلاحاً درونجبههای شورای ششم براساس گرایشهای متفاوت به مقوله مدیریت شهری شکل گرفتهاند؟ جای تاسف است که پاسخ این پرسش، منفی است.
نکته در اینجاست که شکافهای عمیق فراکسیونی در شورای ششم نه براساس گرایشهایی قابل بازشناسی در حوزه مدیریت شهری بلکه به طور مشخص براساس دوری و نزدیکی به شهردار ایجاد شده و این آسیب اصلی ماجراست. برای روشنتر شدن ماجرا و ارائه مثالی جهت تقریب به موضوع، میتوان به اظهارات اخیر رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای ششم اشاره کرد. آقای تشکریهاشمی در صحن شورا تذکری خطاب به شهرداری تهران با موضوع «ونهای تحویلی وزارت کشور به شهرداری تهران» مطرح کردهاند. براساس گزارش روزنامه سازندگی، تذکر ایشان عبارت است از «تحویل نشدن ونهایی از سوی وزارت کشور با وجود مازاد پرداخت از سوی شهرداری تا بینامونشان بودن شرکتی که شهرداری تهران، ونها را به آنها سپرده» و این امر را «ازجمله اشکالات وارده کمیسیون به فرآیند کاری شهرداری تهران» دانستهاند. همچنین در ادامه، رئیس کمیسیون حملونقل گفته است «پیش از آنکه بخواهم گزارش دهم در دو نوبت این موضوع را به شهرداری تهران منعکس کردم و یک مرتبه نیز آقای کاشانی در این خصوص تذکر دادهاند و یک مرتبه نیز با مدیران شهرداری صحبت کردم تا اطلاعاتی بدهند». نکته مهمتر اینجاست که آقای تشکریهاشمی میگوید: «واحدهای دستاندرکار در این موضوع نیز از ارائه گزارشها خودداری کردند!» این موضوع، یادآور سخنان سال گذشته رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورا نیز هست؛ سخنانی درباره باغی که به ناگهان پرونده آن از دسترس کمیسیون شهرسازی و معماری خارج شده و بهرغم پیگیریهای مکرر به سرعت برای آن پروانهای صادر میشود. اگر به مشروح مذاکرات شورا مراجعه کنیم از این دست اخبار کم نیست. اینکه کسانی از میان اعضای شورا به دلیل نزدیکی به شهردار، گویی نقیصه و نقصانی در کار شهرداری نمیبینند، گویی «هر چه آن خسرو کند، شیرین بود!»؛ و دیگرانی که بهرغم حضور در یک لیست سیاسی، اکنون بعضا از دسترسی به اطلاعات عملکرد شهرداری محروم میشوند بهگونهای که نمیتوانند وظیفهای را که مسئولیت نمایندگی شهروندان بر عهده آنان گذاشته است به جا بیاورند، نشان از فراکسیونبندیهایی دارد که نه بر مبنای تفاوت در نوع نگاه به مدیریت شهری، یا تفاوت دیدگاه نسبت به خیر و منفعت عمومی بلکه بر مبنای دوری و نزدیکی به شهردار است و به گمان من، این مهمترین نقدی است که میتوان به مدیریت شهری در دوره ششم وارد کرد.